تعداد بازدید۶۳۰۸مرتبه
به نام خداوند بخشنده و مهربان
۱ سال پیش در چنین روزی با حمایت ولطف شما مردم بزرگوار برایم فرصتی فراهم شد تا بتوانم در تحقق بخشیدن به بخشی از آرزوهایم جهت خدمت به مردم و شهرم یکی از انتخاب شدگان باشم . این فرصت را غنیمت شمارده و ضمن قدردانی از تلاشها ، کمکها ، پیگیریها و حمایتهایتان ،امیدوارم لیاقت و شایستگی نمایندگیتان در پارلمان شهری را داشته باشم.
آقای فلاحتکار؛ خدا قوت. . . .
یک سال می شود که نزدیک ۴ هزار نفر از شهروندان ه شما اعتماد کرده اند و گمان نمیکنم امروز روز مناسبی برای سپاس قدردانی باشه.
از نظر من امروز روز ارائه بیلانِ کار شماست. ارائه و جمع بندی خدمات و نیل تحقق شعارهایی که هنوز درب و دیوارهاش شهسوار، گواهی اونها رو می دهند.
آقای فلاحتکار؛ من بدون شک مطئمنم که اون سه هزار و هشتصد نفر رو شما حساب دیگه کرده بودند که اسم شما رو نوشته اند.
لطفا پاسخگو باشید که دلیل این همه ولبشو و شلم شلومبا در پارلمان شهری شهسوار چیه؟ لطفا قانع ام کنید که دلیل این همه انفصال و انتصاب مضحک در دستگاه مدیریت شهری چیه و اینکه این روند تا کی باید ادامه پیدا کنه؟ این شهر باید تا کی تاوان گناه نا کرده اش رو بده؟ این شهسوارِ بی پدر و مادر، چه گناهی کرده که اینگونه افتاده اند به جانش، مثل یک ماده گاو تا قطره ی آخر شیرش را می دوشند؟ به والله که بی وجدان ترین گالش، قدری هم برای گوساله ها می گذارد. . .
جناب فلاحتکار؛ اگر به انفراد کاری از دست شما ساخته نیست؛ لااقل آزاده باشید و جواب این همه چون و چرا را فریاد بزنید.
شاید این دل خوش کنک ترین آمال آن ۴ هزار نفر و اشخاص دیگر باشه…
سلام جناب فلاحتکار
فکر کنم تازه بعد از یکسال فهمیدین « به عمل کار برآید به سخنرانی نیست»
خوب یادم هست چه ایراداتی از شورای قبلی و از شهر و از محیط شهری و از کمربندی و از هزار جای دیگه می گرفتین و تازه چاپ هم می شد حرفای شما
تازه فهمیدین از دست شما هیچ کاری برنمی آد چون جمع هفت نفره شما باید تصمیم بگیره و متاسفانه چه جمع بی غیرتی، اصلا آقای … کجاست؟ نکنه مُرده …
حتی مردانگی اینو نداشتین بگین ما نمی تونیم
فکر می کنین با این کلمات ادبیاتی و کت و شلوار شیک پوشیدن و وعده وعیدهای الکی به مردمبدبخت که هرروز تو اون شهرداری خراب شده جمع می شن، کاری هم میشه کرد
من بهتون می گم چه کارا کردین
اول از همه با کلی ریا و تزویر و خود شیرینی جناب رئیس رو دوباره رئیس کردین که گند بزنه به همه ایده هاتون
دوم گشتین گشتین یکی رو شهردار کنین که کردین طرف هم رفت عباس آباد بعدشم که این بنده خدا رو آوردین اسیر خودتون کردین.. طرف مونده که قبلا تو کلارآباد چه کاره بود اونوقت اینجا چکاره اس
سوم هم که برف اومد و دم خدا گرم که ملت رو حالی کرد با چه عقب مانده هایی روبرو هستن… ابر و باد و ماه و خورشید و فلک و شهرداری تهران و البرزو سمنان و ساری و بابل و جویبار و همه جمع شدن تا شهر ما رو نجات بدن… شما چکار کردین ؟ بازهم یه لباس ورزشی گرون پوشیدین و یه افه دیگه و شروع کردین برف پارو کردن !!!
خودمونیما هیچی که نداری فقط یه ظاهر کلاس رو نگه می داری که نسبت به بقیه این اعضای پارلمان به قول خودت بهتری … پارلمان؟!! مردم برن و پاریس و آمستردام این همه ادعا ندارن که ما شهسواری ها داریم
می دونم که می خونی و فکر می کنی یارو یه چی گفت که دلش خنک شه… ولی یه بار به اون مردم بدبخت بینوا که زن و شوهرشون باهم کارگری می کنن فکر کن… به اون دستفرئش بدبخت فکر کن… به اون سبزی فروشی (زن) فکر کن که ۴ صبح بساط می کنه و شما واسش چکار کردی؟ بازار درست کردی با شصت تا صاحب… به اون جوونی فکر کن که زمین ناره تمرین کنه… به اون یتیمی فکر کن که هم مادرش هم خواهرش و هم خودش مجبورن کار کنن که فقط نون خالی بخورن نه مثل شماها بخور بخور… به اون رئیسی فکر کن که هم تو ییلاق خونه داره هم تو دوهزار هم تو شهر هم تو تهران… ببین … مرد باش بیا بگو کار من نیست… کار ما نیست… بخدا مردم باور می کنن…
به نام خدا
با سلام ، قبل از هر چیز تشکر میکنم که دقایقی را در نوشتن دیدگاهتان برای این وبلاگ وقت گذاشته و نظرات خودتان را اعلام نمودید. اگر به دنبال نتیجه مناسب در ارائه دیدگاهمان هستیم و اگر خواستار این مطلبیم که در فضای مجازی پاسخی به نظرمان داده شود رعایت چند اصل الزامیست :
۱- رعایت ادب و احترام متقابل
۲- داشتن آگاهی کامل از اقدامات انجام شده
۳- رعایت اصول نقد
۴- پرهیز از هرگونه توهین به اشخاص ثالث
۵- ارائه راهکار و پیشنهاد جهت اخذ تصمیم مناسب به جای تخریب دیگران
و…..
بنابراین تنها برداشتی که از مطالعه دیدگاه جنابعالی میتوان داشت ، ارائه دیدگاه جهت دار و تخریبی بوده و هیچگونه برداشت دیگری که همراه با دلسوزی و آینده نگری باشد دیده نمیشود ضمن اینکه با نهایت گستاخی از الفاظ رکیکی چون ” بی غیرت ” و متهم کردن افراد به مردانگی نداشتنن و تزویر و ریاکار بودن و….. استفاده نمودید. حق باشماست کنار گود نشستن و فقط انتقاد کردن کاریست که گروهی سالها به آن مشغولند . همه در مورد سازندگی صحبت میکنند ،همه به نمای شهری می اندیشند ،همه میگویند که باید محیط زیست پاک و تمیزی داشت ، همه میگویند که باید مشکل ترافیک شهر حل شود ، سد معبر جمع شود ، همه ازآینده و شهری بهتر صحبت میکنند همه ما راست میگوییم اما نمیدانم چه میشود که نمیشود ………
شهرمان سخت ساخته میشود ، نما و منظر شهری اصلاح نمیشود ، محیط زیستتمان هر روز آلوده تر میشود ، ترافیک سختتر و سد معبر وحشتناکتر میشود و تصور آینده هر روز برایمان تاریکتر و تاریکتر.
و
این چنین میشود که به قول حضرتعالی طرف برای خنک شدن دلش چنین مینویسد. از ای کاشها نمیگویم اما شایسته تر این بود گفتمانمان در فضایی مناسبتر صورت میگرفت تا خدای ناکرده به جای دور شدن مردم از هم، به هم نزدیکتر شویم. آری برادر دلمان پر درد است که روند پیشرفت شهرمان که هیچ ، کشورمان هم کند و مشکل دار است اما باور و اعتقادم اینست که با تلاش و کوشش تک تکمان توسعه فرایند دور از انتظاری نیست. در این فضا کمتربه پرسش و پاسخ میپردازم وگمانم اینست که انسانهای عاشق و پیگیر حتما و حضورا همدیگر را خواهند دید . تمام اتفاقات و حوادثی که گفته شد تنها توسط شهرداری انجام نمیشود . بسیار ی از اتفاقات توسط خودمان در حال افتادن است چرا به آنها فکر نمیکنیم ؟ چرا ؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چرا گمان نمیکنیم که با تغییر رویکرد فرهنگیمان ترافیک ، محیط زیست ، سد معبر ، نحوه ساخت و ساز و…… قابل حل شدن ویا بهتر شدن است . بخش بزرگی از عقب افتادگیمان شاید خودمان باشیم . برای تحقق نوسازی ، یک سلسله تغییرات مثبت در ساخت کنشگران اجتماعی نیاز است . علت توسعه بالای غرب نیاز آنها به پیشرفت و تمایلشان به انجام دادن اعمال منطقی و معطوف به توسعه بوده است . ما شهروندان چقدر در جهت توسعه شهرمان گام برداشته ایم که این چنین مطالبه گر هم میشویم ؟ نوسازی و پیشرفت نتیجه تعامل بین ساختهای شخصیتی خلاق و پیشرفتگراست . بیایید اندکی واقع گرا باشیم تا چه اندازه تمرین با هم بودن وتوسعه را داشته ایم ؟ آیا زمانی که پای منافعمان در میان آمد به حقوق دیگران احترام گذاشته ایم ؟ قانون مدار بوده ایم ؟ در روابطمان به دنبال خواسته های شخصی وتحقق آنها نبوده ایم ؟ کلید یترین عامل نوسازی ، انگیزه نیاز به پیشرفت است اما تنها عامل آن نیست . باید با تک تک سلولهای بدنمان به پیشرفت و ترقی شهر و کشورمان بیاندیشیم .چند درصد ما و مردم جامعه این چنینند؟
بنده در راستای احترام به تمامی منتقدان و بر اساس اصول اخلاقی این وبلاگ نظر شما را برای مطالعه سایر شهروندان تایید و بروی صفحه قراردادم . اما پاسخ به ابهامات و سوالات شما :
۱- کمربندی: در مورد کمربندی یک مطلب از بنده در هفته نامه شمیم شمال با موضوعیت کمربندی و اثرات آن بر ترافیک و اقتصاد شهر تنکابن چاپ گردید که اگر مطالعه فرموده باشید به فرآیند چگونگی ساخت و مدت زمان اجرا اشاراتی گردید و اعلام کردم ای کاش به جای اینکه بعد از باز شدن کمربندی کاسبین و شهروندان محترم درگیر مسائل اقتصادی شده و مشتریان عبوری خود رااز دست میدادند مسوولین این شهر درامور زیر ساختی که برای رهگذران این سامان جذابیتی ایجاد میکرد در مدت بیست و اندی سال نیز چاره میجستند و کاری میکردند. انجام زیر ساختها نه تنها کار شورا و شهرداری بلکه به عهده تمامی ارگانها و نهادهای دولتی و اجرایی مرتبط بوده و قطعا در یک سال پس از روی کار آمدن ما قابل تحقق نمیباشد.
۲- در مورد شیک و تمیز پوشدن و با ادب صحبت کردن مطلب به میان آوردید که گمان نمیکنم هیچ انسان دارای درک وشعور اجتماعی مخالف آن باشد خصوصا که سفارش تمام ادیان داشتن نظافت در لباس و ادب در اخلاق است .
۳- درمورد وعده های الکی : منظورتان برایم مفهو.م نیست . اگر مشخصا با شخص خاصی مشکل دارید باید هرچه زودتر سنگهایتان را با او وابکنید اما بنده در شورای حاظر به کسی وعده خاصی نداده ام که به آن در چهار چوب قانون عمل نکرده باشم و اساسا وعده ای که توان انجامش را نداشته باشم نمیدهم . آنچه من در دفتر شورای فعلی ملاحظه کرده ام مراجعات عمومی مردم بابت مشکلات مالی ، کاری و… بوده و انصافا با اینکه این وظایف به عهده ارگانهایی چون اداره کار ، بانکها ، کمیته امداد و…. غیره بوده هیچگاه موجب رنجش مردم نشده ا یم و در نهایت احترام رفتار کرده ایم .در مورد پروژه های وعده شده از طرف اینجانب نیز روند پیشرفت از همین وبلاگ مرتبا اطلاعرسانی گردید ه اما چون قطعا نخوانده اید در انتهای این مطلب مجددا برایتان خواهم نگاشت .
۴- در مورد انتخاب ریاست شورا : ریاست شورا هرساله بصورت انتخاب داخلی رای گیری میشود و در سال اول نیز ۲ نفر کاندید بودند و یک نفر رای آورد .
۵- در مورد انتخاب شهردار که دیگر جای گله ای نیست . در این مورد بسیار نوشته ام و گمان نمیکنم که تا کنون روند انتخاب شهردار چنین بوده باشد اما اینکه چرا تعداد کمی کاندید شدند و برخی از آنان انصراف دادند و برخی نیز پس از انتخاب مسیر دیگری را برگزیدند داستان دیگریست. باید دید در شهرداری که بودجه عمرانیش تا پایان سال۹۲ چهار میلیارد تومان است شهرداران کارکشته و توانایی می آیند یا نه ؟
۶- واما برف : برف ۹۲ بهمنی بزرگ بود که خدارا شکر حادثه جانی به همراه نداشت .گرچه اندکی بعد از برف دچار حوادث انسانی وضایعاتی گردیدیم . شهرمان قریب به ۱۰۱۰ هکتار است و۲۲۰۰ هکتار نیز در حریم شهر ،با صدها خیابان و کوچه وگذر . ارتفاع برف در خیلی از جاها از ۱٫۵۰ نیز گذشته بود . اصلیترین کانون بارش بودیم . هر ارگانی در راستای رسالت سازمانیش تلاش کرد که جای تشکر دارد اما انصافا کدام ارگان به اندازه شهرداری کارکرد . امکانات محدود و مشکلات حادث شده بی اندازه ، مردم خسارت دیده و تقاضاها بیشمار ،تا روز پنجم هیچ کوچه و خیابان بسته ای نداشتیم . نمیخواهم بگویم مدیریت مناسبی داشتیم چون اساسا مدیریت بحران مربوط به فرمانداری و استانداری میشود. من نیز یکی از منتقدان نحوه عملکرد و مدیریت بحران بودم که مصاحبه شفاف بنده نیز در روزنامه های آرمان و آفتاب آنروزها چاپ گردید اما نانوایی ها را باز کردیم ، آرد و آب معدنی و موتور برق بردیم ، بیماران را به بیمارستان اعزام کردیم . هزاران ماشین برف کوچه ها و جاده را تخلیه کردیم ، به جهت ضرورت در اختیار ارگانهای دیگر چون اداره گاز خودرو و لودر قرار دادیم و……….
آری امکاناتمان بسیار اندک بود که به همین جهت پس ازبحران برف مصوبه ای را به جهت خرید ماشین آلات سنگین به شهردار دادیم و در حال حاضر بالای دو میلیارد تومان جهت انجام این امر اختصاص پیدا کرده است که بزودی خرید انجام خواهد گرفت تا در بحرانهای پیش رو امکانات مناسبتری داشته باشیم . شهرهای آمل و بابل و جویبار و تهران بسیار کمک رساندند اما با تمام تلاشی که میشد قطعا نمیتوانستیم همه را راضی نگاه داریم. آنقدر درگیر خدمت رسانی بودیم که نتوانستیم مستند مناسبی را ظبط کرده و نمایش دهیم.شاید درست نباشد که بگویم شخصا چه کارهایی انجام دادم ، قضاوتش با مردم خواهد بود . هر مکان و هر مناسبت و هر شرایطی قطعا لباس مخصوص خودش را میخواهد . در شرایط برفی نمیتوان با کت و شلوار و کفش ورنی امدادرسانی کرد .من نه به عنوان عضوی از شورای شهر بلکه به عنوان عضوی از جامعه انسانی و جامعه کوهنوردی در حد توان تلاش مینمودم. لباس آبی رنگی را هم که به تن داشتم به مبلغ ۲۵۰۰۰ تومان ۲سال پیش ا زفروشگاه یاشارجاده خرم آباد خریداری کرده بودم . همیشه شیک و مرتب بودن نشانه گران خریدن و گران پوشیدن نیست برادر.
۷- به یک سری از مسائل دیگر نیز از قبیل سدمعبر ،سبزی فروشان وکمبود زمینهای ورزشی و……. اشاراتی داشتید .
در پاسخ باید بگویم سد معبر از لحاظ قانون شهرداریها جرم بوده و تبصره ۱ماده۵۵ آیین نامه شهرداریها هرگونه بساط کردن در معابر شهری را از مصادیق سد معبر دانسته و راسا میتواند نسبت به رفع آن اقدام نمایند . در شهر ما فقط دستفروشان که بصورت کاملا غیر قانونی فعالیت دارند ایجاد سد معبر نمیکنند . مغازه داران وکاسبین محترم نیز به جزء چند شغل نظیر دفاتر معاملات املاک ،طلا فروشان و.. اکثرا به معابر تجاوز داشته و مانع رفت و آمد مناسب مردم میشوند . آیا این فعل جای حمایت دارد؟ درست است که اوضاع اقتصادی مردم مناسب نیست و مشکلات بیشمار اما چاره کار آیا اشغال خیابان است ؟ بخش عمده ای از همین افرادی که نام بردید در شهر سالها مشغول به کارند . نه مالیات داده و نه عوارضی پرداخت کرده اند . برخی دارای مغازه اند که آن را اجاره داده و به روال سابق مشغولند . چه تفاوتی میان این افراد و جوانی که با هزاران مشکل مغازه ای را اجاره کرده وفعالیت اقتصادی قانونمند انجام میدهد وجوددارد ؟ جمعی از آنان چون سبزی فروشان نمیخواهند قانون مند شوند با اینکه شاید به نفع تمامشان باشد . بنده شخصا به گروهی از ایشان پیشنهاد کردم به جای اینکه تمامتان در طول روز وقتتان گرفته شود، آفتاب گرم وبارش باران مانع کسب و کارتان شود جمع شوید و بصورت جمعی مغازه ای را در جای مناسبی اجاره کرده و یک نفر مسوول فروش کل سبزی تولیدیتان داشته باشید .هر کس که بخواهد سبزی محلی خریداری کند قطعا از شما خرید خواهد کرد .وقتتان نیز آزاد شده و میتوانید در اقتصاد خانواده تان موثرتر باشید . آری او زحمت میکشد ، تلاش میکند اما باید قانون مند باشد . بیاییم اندکی نگاه شهریمان را تقویت کرده و از جملاتی که فقط احساسی است جهت تهیج اذهان مردم استفاده نکیم .کدام سبزی فروش ساعت ۴ صبح بساط میکند و…..
به هر روی میدانم واقرار دارم که مشکلات زیادی وجود دارد ، در سالهایی که گذشت نیروهای اداری قوی برای واحدها کمتر یا اصلا ساخته نشد و پرورش نیافتند.برنامه های مدون و جامعی تهیه نشد و مشکلات به قوت خود باقی ماند. بخش عمده ای از مشکلات این شهر مهیا نکردن زیر ساخهای اقتصادیست . برای اینکار نیاز به برنامه ریزی و مشاوره است . با این رویکرد وارد شورا شدم و برنامه های هدف گذاری شده سال اول در حال انجام و پیشرفت است.
۱- تغییر ساختار اداری شهری و شکلیت پیدا کردن یک سازمان قوی(با اخذ مشاوران و کارشناسان برای شهرداری – درحال انجام )و بالا بردن سطح آموزشی کارکنان سازمان ( در حال برنامه ریزی )
۲- برطرف کردن مشکل زباله و شیرابه (که با تلاش و پیگیری بالایی در حال انجام است )
۳- طراحی پروژه جاده ساحلی با رویکرد جدید (در مرحله جذب سرمایه گذار)
۴- اجرای طرحهای زیر ساختی شهری با برنامه ریزیهای جدید شهرسازی به جهت بالا بردن درآمد شهرداری( GIS -CDS ,….در حال پیگیری و مذاکره)
درپایان باز هم ممنون که با من در این فضا درد و دل نمودید. خوشحال میشوم از نزدیک زیارتتان کنم به امید روزهای بهتر برای شهر شهسوار
اقای فلاحتکار لطفا برنامه ها پروژه ها ومصوبات شورا را اطلاع رسانی کنید تا مردم بیشتر درجریان امور شورا قرار بگیرند
ما شالله این جواب کامنت بود یا یک مطلب کامل؟
تنها موضوعی که باید گله کنم این است:
انتقاد از مردم توسط نماینده اشان درست نیست. باید مردم را ساخت. برای اصلاح فرهنگ مردم در همین موارد که برشمردید(ترافیک، سد معبر، محیط زیست و ..) چند مرحله باید بکار گرفته شود: ۱- آموزش ۲- جریمه مالی ۳- برخورد فیزیکی
مثلا مغازه داری که تمام سال تشکهایش را وسط پیاده رو خیابان فردوسی غربی میچیند برای تمدید پروانه کسب باید هزینه پرداخت کند تا دیگر سد معبر نکند.
فراموش نکنید شما نماینده ما و یکی از ما هستید و از کره مریخ نیامده اید.
با درود فراوان
بعضی اوقات آدم از لحن کلام گروهی از منتقدین و دلواپسان وضعیت شهری بگی نگی شاکی میشه . چون اصولا آدم از این عده از همشهری ها انتظار بیشتری داره ، مودب تر ، صبور تر ، واقع بین تر و از همه مهم تر ، منصف تر . خوب انگار زیاد تـــر تــــر کردم . بهر حال پاسخ علیرضا رو پسندیدم خیلی میزون بود . این دو بیت سعدی هم فقط مصداق مهندس فلاحتکار و بقیه بچه های شورا نیست بلکه همه مردم شهر و کشورمون باید این شکلی فکر کنند . وگرنه واقعا ” بیچاره ملتی که نیاز به قهرمان داره ” .
مرا مگوی که سعدی طریق عشق رها کن سخن چه فایده گفتن چو پند میننیوشم
به راه بادیه ، رفتن به از نشستن باطل و گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم
عزیزان بدرود .