حقوق شهروندی – قسمت اول

تعداد بازدید۵۹۷۷مرتبه

MC900059265یکی از اساسی ترین حقوق انسانها در جامعه امروز حقوق شهروندیست و اطلاع شهروندان از این حقوق می‌تواند به آنها در هرچه بهتر زیستن کمک شایانی نماید.
لذا به همین منظور، مطلبی که در تارنمای شهرداری تهران به آن پرداخته شده است    را جهت اطلاع شما عزیزان و بحث پیرامون آن در ادامه مطلب آورده‌ام.

– مقدمه: 

شهروندی از جمله مفاهیم نو پدیدی است که به طور ویژه‌ای به برابری و عدالت توجه دارد و در نظریات اجتماعی، سیاسی و حقوقی جایگاه ویژه‌ای پیدا کرده است. مقوله «شهروندی» وقتی تحقق می‌یابد که همه افراد یک جامعه از کلیه حقوق مدنی و سیاسی برخوردار باشند و همچنین به فرصت‌های مورد نظر زندگی از حیث اقتصادی و اجتماعی دسترسی آسان داشته باشند. ضمن اینکه شهروندان به عنوان اعضای یک جامعه در حوزه‌های مختلف مشارکت دارند و در برابر حقوقی که دارند، مسئولیت‌هایی را نیز در راستای اداره بهتر جامعه و ایجاد نظم بر عهده می‌گیرند و شناخت این حقوق و تکالیف نقش مؤثری در ارتقاء شهروندی و ایجاد جامعه‌ای بر اساس نظم و عدالت دارد. اسلام به عنوان یک دین فراگیر که به همه ابعاد زندگی بشر توجه نموده است، دستورات صریح و شفافی برای روابط اجتماعی انسان‌ها دارد و نه تنها به کمال معنوی انسان‌ها توجه نموده است بلکه به چگونگی ساختن جامعه‌ای نمونه نیز توجه دارد. از جمله مسائل مهم حقوق شهروندی در اسلام توجه به کرامت انسانها به عنوان اشرف مخلوقات، ارزش حیات و زندگی افراد، برابری بدون توجه به نژاد، رنگ، پوست و …، هدفمند نمودن خلفت انسانها و بیهوده نبودن زندگی انسان می‌باشد.

– سیر تاریخی طرح حقوق شهروندی:
اعلامیه حقوق بشر و شهروندی سال ۱۷۸۹ م و قانون اساسی ۱۷۹۱ م کشور فرانسه که جایگاه برجسته‌ای در تحولات قرن هجدهم به خود اختصاص داده‌اند، در پی ریزی حاکمیت ملی و انتقال قدرت تصمیم گیری از «پادشاه» به «شهروندان» نقطه عطف به شمار می‌روند. در حقیقت در پرتو نگاه جدید به مفهوم حاکمیت، «رعایا» به مقام «شهروندی» ارتقاء پیدا کرده‌اند و در کنار تعهدات و وظایف از حقوق اجتماعی قابل حمایت بهره‌مند می‌شوند. از این رو قرن هیجدهم میلادی نقش غیرقابل انکاری در عبور «جامعه اقتداگرا» به «جامعه قانونگرا» ایفا می‌کند که از درون آن «جمهوری سوم فرانسه» سر بیرون می‌آورد. بعدها در مقدمه قانون اساسی سال ۱۹۵۸ م فرانسه که آغاز دوره جمهوری پنجم فرانسه است، به طور رسمی پیوستگی خود را به «حقوق بشر» اعلام می‌کند. از سوی دیگر، مجمع عمومی سازمان ملل متحد در تاریخ ۱۰ دسامبر ۱۹۴۸ م اعلامیه حقوق بشر را پذیرفت. اعضای شورای اروپا، چهارم نوامبر ۱۹۵۰ کنوانسیون حفاظت از حقوق بشر و آزادی‌های بنیادین را تصویب کردند. رفته رفته مفهوم «آزادی عمومی» هم به عنوان مطالبات شهروندان در برابر قوای عمومی قد علم کرده و با مجموعه «حقوق بشری» در هم آمیخت. از دل مفهوم «آزادی» عناصر کوچکتر و فرعی‌تری زاده شدند. از جمله آنها آزادی سیاسی، آزادی مطبوعات، آزادی تجمعات، آزادی دینی، آزادی آموزش و … می‌باشد. گرچه خود آزادی در این مقاطع تاریخی اوج و حضیضی را تجربه کرد، لیکن این امر مانع از این نشد که «حقوق شهروندی» در اروپا رفته رفته جا باز نکرده و وارد ادبیات حقوقی نگردد.

– ایده حقوق شهروندی؛
«شهروندی» (citizenship) مفهوم جذابی است و عموم مردم در جامعه مدرن از آن بهره می‌برند. گروه‌های فکری و سیاسی نیز همواره تلاش دارند از زبان شهروندی برای حمایت از سیاست‌های خود بهره‌برداری کنند.
لیبرال‌های اروپائی بدین دلیل «شهروندی» را ارزشمند می‌دانند که با اعطای حقوق، فضای لازم را به فرد می‌دهد تا فارغ از هرگونه دخالت، منافع خود را دنبال کند و در وجه اساسی نیز در شکل دادن به نهادهای حکومتی عمومی دستی داشته باشند. بنابراین «شهروندی» به عنوان یک ایده از جذابیت زیادی برخوردار است. از اواخر دهه ۱۹۸۰ م متفکران اروپائی (جناح چپ) «شهروندی» را به عنوان یک ایده بالقوه رادیکال پذیرفتند. در حالی که در گذشته نگرش کلی پیروان تفکران چپ و مادکیستی در مورد «شهروندی» بالسوء ظن همراه بود. آن‌ها شهروندی را نه راه حل برای بی‌عدالتی‌های سرمایه‌داری بلکه بخشی از خود مشکل به حساب می‌آورند. در واقع در نظر آنها «حقوق شهروندی» به یک منطق سرمایه‌داران آغشته شده است.
شکست کمونیزم کاهش ساماندهی طبقاتی و فهم این مطلب که در جوامع ناهمگون و گوناگون، نمی‌توان همه بی‌عدالتی‌ها را به اقتصاد نسبت داد، باعث شد تا بسیاری از سوسیالیست‌ها در انکار مفهوم «شهروندی» و تبع آن «حقوق شهروندی» تجدید نظر کنند.
هرچند این اتفاق نظر دارد که «شهروندی» چیز بسیار مطلوبی است اما در این مورد توافق بسیار اندکی وجود دارد که موقعیت شهروندی باید متضمن چه چیزی باشد. چه نوع جامعه‌ای به بهترین وجهی «شهروندی» و به تبع آن «حقوق شهروندی» را ارتقاء می‌بخشد. در فقدان یک ایده واحد از دامنه «مفهوم حقوق شهروندی»، جوامع بشری در سیر تحولی خودناگزیر شده‌اند حداقل حقوق را به عنوان کف مطالبات حق شهروندی بپذیرند و هر جامعه‌ای به اقتضاء خود تلاش کند تا این مطالب را هرچه بیشتر و با گسترش کمی و کیفی به نقطه مطلوب برساند

– مفهوم شهروندی:
برای اینکه «شهروندی» دارای مفهوم و جوهره واقعی باشد، شهروندان باید بر مبنای معیارهای عینی و شفاف مورد قضاوت قرارگیرند. لذا «شهروندی» در ابتدا خودش یک قواست و در ادامه زاینده حقوق متعدد دیگری برای شهروند می‌باشد.
از این رو «شهروندی» توانائی افراد را برای قضاوت در مورد زندگی خودشان تصدیق می‌کند و زندگی آنها از پیش به وسیله نژاد، مذهب، طبقه، جنسیت و یا صرفاً از روی یکی از هویت‌شان تعیین نمی‌شود.
موقعیت شهروند به یک حس عضویت داشتن در یک جامعه گسترده دلالت دارد. این موقعیت، کمکی را که یک فرد خاص به آن جامعه می‌کند، می‌پذیرد و به او استقلال می‌دهد. این استقلال در مجموعه‌ای از حقوق انعکاس پیدا می‌کند که هر چند از نظر محتوی در زمان‌ها و مکان‌های مختلف متفاوت‌اند لیکن، همیشه بر پذیرش کارگذاری و فاعلیت سیاسی دارندگان آن حقوق دخالت دارند.
بنابراین، ویژگی کلیدی کلمه «شهروندی» که آن را از «تابعیت» صرف متمایز می‌کند وجود یک اخلاق مشارکت است. به این لحاظ از آنجا که «شهروندی» در مورد روابط انسانی یک تعریف ساده و ایستا را که برای همه جوامع در همه زمان‌ها به کار رود برنمی‌تابد.
لیکن، می‌توان گفت که شهروندی «موقعیتی است که فرد با برخورداری از آن می‌تواند در یک جامعه سیاسی، اخلاقی شده و زندگی خود را بر اساس وابستگی‌های متقابل و بر اساس موازین و تعادل حقوق و مسئولیت‌های اجتماعی ساماندهی کند».

5 thoughts on “حقوق شهروندی – قسمت اول

  1. آیا یکی از اولین حقوق شهروندی حق سئوال از مسئولین شهری نیست؟
    شهرداری تنکابن تلفن خودکار تماس شهروندی ندارد.البته چند سال پیش یک خط گذاشتند که هیچ پیگیری نمیشد.

    مثلا…
    چرا رفتگران زحمتکش زباله های جلوی درب منازل را که بسیاری از آنها درون سطلهای توری فلزی ساخته شده توسط خود شهروندان و بطور خود جوش قرار دارند جمع کرده و سر کوچه ها دپو میکنند تا ماشین سیستم جمع اوری اتوماتیک زحمت وارد کوچه شدن را نداشته باشد؟ آیا آیا شیرابه از این زباله ها راه نمی افتد؟ آیا گربه ها به خدمت این زباله ها نمیرسند؟ حق من شهروند نیست جواب این سئوال را از شهرداری و شورای شهر بخواهم؟

    • با درود وسپاس به خاطر همراهیتان
      در پاسخ به سوال اول حضرتعالی باید بگویم بله،یکی از اولین حقوق یک شهروند حق پرسش از مدیران است اما نکته مهمتر در اصول مدیریت پاسخگویی منطقی یک مدیر به مردمیست که به او قدرت بخشیده واو را به کرسی مدیریت نشانده اند .مدیران باید یاد بگیرند که مدیر این مردمند وباید بیاموزند تا پاسخگو باشند وبرای اینکه با منطق مناسبی جواب دهند باید آموزش دیده باشند،یاد گرفته باشند وباید صبور باشند و بسازندو آموخته هایشان را به اجرا درآورند.
      در پاسخ به مجموعه پرسشهای بعدی جنابعالی نیز قطعا راهکارهای مناسبتری وجود دارد تا هم موجبات سرعت در جمع آوری زباله را فراهم کند وهم محیط زیست را از آلودگیها مصون نگاه دارد.این مطالب بخشی از دغدغه های بنده در مدیریت شهریست که امیدوارم در سایه برنامه ریزی و اطلاح مدیریت شتاب بیشتری در ساختن یک شهر پاک داشته باشیم.

  2. بیایید تعارفات را کنار بگذارید تا همه درد دلمان را بگوییم
    از مدیریت غلط
    از اختلاسها
    از هدر رفتن سرمایه و پتانسیلهای شرهری

    • بادرود
      آنچه ما امروز در شهرستان تنکابن شاهد آن هستیم عدم وجود برنامه وبرنامه ریز است.بطور کلی تا زمانی که این مسوولیت بطور مشخص به شخص یا نهادی سپرده نشده است هیچ انتظاری نیز نمیرود تا کسی پاسخگوی سوالهای بیشماری باشد که موجود است.بطور مثال هیچ نهادی میزان رضایتمندی مردم از ارگانهایی چون شهرداری ،فرمانداری ،و………را بررسی نمیکند تا بتوان به مدیران شهری نمره ا ی داد .بحث این نیست که بگوییم از کی را ضی ویا از چه شخصی ناراضی هستیم بلکه روال صحیح این است تا میزان این رضایتمندی با شاخصه ای استاندارد اعلام شود .امروز برای ارزیابی هر برنامه ای ما نیازمند انجام امور آماری هستیم وزمانی که این کار انجام نمیشود مدیران به گمان اینکه در انجام کارهای محوله درست اقدام کرده اند همچنان به اقدامات قبلی خود ادامه میدهند

  3. مهندس وبلاگتان را هر روز به روز کنید بهتر نیست؟ از شما بیشتر انتظار داریم.