تعداد بازدید۱۲۵مرتبه

در دهه ۹۰ مشغول آموزش دانش آموزانِ مقاطعِ مختلف تحصیلیِ مدارسِ شهرم بودم. فرآیند تفکیک زباله از مبدا و تولید کمپوست خانگی از سرفصلهای آموزشی من در مدارس بود. حدوداً ۸ سال طول کشید تا ۲۰۶ مدرسه و ۲۴۰۰۰ دانش آموز را آموزش دهیم.
در یکی از مدارس با حیاط بسیار کثیفی روبرو شدم. مدیریت مدرسه از دانشآموزان خواسته بود تا به صف ایستاده و مطالب ما را گوش کنند. بعد از ارائه موضوعات و گفت و گویی که انجام شد از بچه ها خواستم تا با کمک هم حیاط مدرسه را تمیز کنیم. روز بعد عدهای از والدین به مدرسه مراجعه کردند و از مدیریت مدرسه بابت اینکه فرزندانشان در پاکسازی حیاط شرکت داشتند، گله نمودند!
بعد از شنیدن این اتفاق بیشتر متوجه شدم که چرا شرایطمان این چنین است؟
یاد جملهی معروفی از ” داگلاس نورث” برنده جایزه نوبل اقتصاد افتادم که فرمود:
«اگر میخواهید بدانید کشوری توسعه می یابد یا نه، اصلا لازم نیست سراغ فناوریها و ابزارهایی که در کارخانههای آن کشور استفاده میشود، بروید؛ چرا که تمام این فناوریها و ابزارها را میتوان خرید، کپی کرد یا حتی دزدید!
برای ارزیابی توسعه و پیش بینی آینده یک کشور به پیش دبستانها و دبستانهای آن بروید و ببینید کودکانشان را چگونه آموزش میدهند. بیش از آنکه مهم باشد چه چیزی آموزش داده می شود، این مهم است که این آموزش چگونه انجام میشود. اگر کودکان را پرسشگر، خلاق، صبور، نظم پذیر، خطر پذیر، اهل گفتگو و تعامل و دارای روحیهی مشارکت جمعی و همکاری بار میآورند، میتوان امیدوار بود همین نسل در آینده کشورشان را توسعه دهند.»
اگر امروز منیت ما بسیار است؛
اگر به دنبال تخریب دیگران برای تقویت خویشیم؛
اگر امروز امکان کار جمعی و گروهی را نداریم؛
اگر صبرمان اندک و تعاملمان با دیگران محدود است؛
اگر پرسشگر و مطالبهگر نیستیم؛
اگر در برخورد با موانع، میایستیم و خلاقیت و ابتکاری نداریم و…
ما مقصر همه آنها نیستیم. تمام انسانها امکان بازآفرینی و توسعه فردی خویش را ندارند. تمام انسانها شجاعتِ شکستن و تخریب قالبهای اشتباه خود را ندارند. تمام انسانها در مقابل قضاوتهای دیگران تاب نمیآورند.
آموزش و پرورش هر کشور باید زمینهسازِ تولید انسانهای توسعه یافته شود و حکمرانی خوب باید امکان مطالبهگری منطقی را فراهم آورد.
آموزش و پرورش است که امکان حضور انسانهای توسعه یافته را برای توسعه یک کشور فراهم میآورد.
در سالهایی که قالب افراد شکل گرفته و امکان تغییر آنها به سرعت نیست، نخست باید به فکر ایجاد شرایطی متفاوت در ساختار آموزش و پرورش کشور برای نسلی تازه بود و سپس لازم است با صبوری، امکان مشارکتهای اجتماعی و تمرینِ اقدامات گروهی را تقویت نمود.
مطالعه کشورهایی نظیر مالزی، سنگاپور و ژاپن در آسیا میتواند کمک شایانی در این مسیر باشد.
با احترام و مهر
کوروش فلاحتکار ( ۱۴۰۴.۱.۵)