چرا ما توسعه نیافته ایم ؟ آیا نخواسته ایم ؟ یا نتوانسته ایم؟

تعداد بازدید۶۱۶۵مرتبه

“چرا توسعه‌یافته نیستیم؟”
این سوال را در دویست سال گذشته از تاریخ این مرز و بوم، افراد دیگری نیز مطرح کرده و به دنبال پاسخی به آن بود ه اند. افرادی نظیر عباس میرزا، میرزا حسین خان سپهسالار، میرزا تقی خان امیرکبیر و… هر یک در زمانه خود به طرح این پرسش پرداخته، دلایل آن را کاویده اند و در مواردی راهکارها و اقداماتی را انجام داده اند؛ تاسیس دارالفنون، کارخانجات و راه ها در دوره صدرات امیرکبیر در واقع اقداماتی در این مسیر ارزیابی می شوند. اما به راستی چه شد که بعد از نزدیک به یک و نیم قرن هنوز پرسش ما پابرجاست و علیرغم همه اقداماتی که صورت گرفته، نیک دریافته ایم که هنوز توسعه نیافته ایم. ادبیات تئوریک توسعه و توسعه‌نیافتگی محصول سال‌های بعد از جنگ جهانی دوم است اما ریشه تاریخی خود توسعه را باید در سال‌های پس از قرون وسطی در رویدادهایی نظیر رنسانس، انقلاب صنعتی و انقلاب‌های سیاسی قرن ۱۸ و ۱۹ جستجو کرد. مجموعه تحولاتی که در یک بازه زمانی بلندمدت منجر به آن چیزی شد که امروز توسعه می‌نامیمش و نشانه‌های چون تولید ناخالص داخلی و درآمد سرانه بالا، توسعه علم و فناوری، صنعتی شدن، افزایش رفاه و سلامت، حفاظت از محیط زیست و… برای آن بر می‌شماریم.در این نوشتار به کشورهای اروپای غربی و آمریکا نمی‌پردازیم بلکه حوزه تمرکز ما قدرت‌های نوظهور و تجربه توسعه در شرق آسیاست. به راستی چه شد که در شرق آسیا توسعه با سرعتی شگفت‌انگیز ادامه یافت و مفسران را وادار کرد که آن را «معجزه شرق» بخوانند. بی‌گمان آنچه که در شرق آسیا (ژاپن، کره جنوبی، تایوان، هنگ‌کنگ، مالزی، سنگاپور) اتفاق افتاد عناصر قدرتمندی از توسعه را در خود دارد و درجات بالایی از نشانه‌های توسعه را می‌توان در این کشورها مشاهده کرد. تا جایی که به نظر جان نیزبت «آنچه در آسیای شرقی رخ داد، بی‌گمان بهترین توسعه‌ای است که تاکنون در جهان ما دیده شده است».

برای توسعه جنوب شرق آسیا دلایل مختلفی اقامه شده است از جمله:
۱٫ انضباط بالای نیروی کار: نیروی کار نسبتاً ارزان این کشورها از طریق سنت‌‌های ملی حامی نظم و بهبود واقعی استانداردهای زندگی، واجد انضباط کاری قابل‌توجهی است. این انضباط کاری، در کلیه مراحل توسعه وجود داشت و باعث ‌شد تا روند توسعه این کشورها تداوم یابد.

۲٫ نیروی کار کارآمد: نیروی کار این کشورها در مراحل اولیه توسعه از دانش و تخصص بالایی برخوردار نبود اما با افزایش سطح استانداردهای زندگی و گسترش فناوری، تغییرات محسوسی در این زمینه ایجاد شد. از مراحل میانی توسعه، کارآمدی نیروی کار منجر به انباشت فراوان سرمایه ملی و دستیابی به بازارهای فروش بیشتر شد.

۳٫ نظام اداری کارآمد: اولین و مهم‌ترین عامل مشترک در میان تمامی این کشورها،‌ وجود نظام اداری کارآمد بود. در تمام این کشورها، دولت از طریق نظام اداری خود توانست سیاست‌های عقلانی و مناسبی را طراحی و اجرا کند؛ سیاست‌هایی که با هدف توسعه کشور و صنعتی‌شدن طراحی‌شده بودند. تجربه ژاپن و مالزی در این زمینه برجستگی خاصی دارد.

ژاپن در جنگ جهانی نیروی نظامی خود را از دست داد، کارخانجات ورشکسته و تعطیل شدند اما نظام اداری هنوز پابرجا بود و این نظام از طریق سه ابزار (وزارت دارایی؛ وزارت صنایع و بازرگانی بین‌المللی و بانک ژاپن) مسیر توسعه را هموار کرد. مالزی نیز توانمندسازی کارکنان اداری و مشارکت مردم را در این سیستم تسهیل کرد و نظام اداری مشارکتی توانست جامعه چند فرهنگی مالزی را همدل و همراه سازد.

۴٫ نخبگان تحول خواه: در درون دولت و نظام اداری، این کشورها نخبگان تحول‌خواهی وجود داشتند که امر توسعه را مقدس و دستیابی به آن را واجب تلقی می‌کردند. از این‌رو، این نخبگان نیز عامل موفقیت این کشورها محسوب می‌شوند. افرادی نظیر دنگ شیائو پنگ در چین، مهاتیر محمد در مالزی و پارک چونگ ‌هی در کره جنوبی نمونه‌ای از این نخبگان هستند.

۵٫ ارتباطات مؤثر جهانی: در کنار این عوامل، برقراری ارتباطات مؤثر جهانی و همکاری‌های گسترده‌ بین‌المللی باعث شد تا این کشورها، به دور از کشمکش‌های بین‌المللی،‌ تمام نیروی خود را معطوف به دستیابی به توسعه کنند.

۶٫ ثبات سیاسی: همه عوامل فوق در شرایطی که ثبات سیاسی وجود داشته باشد می‌‌تواند توسعه را محقق کند. ثبات سیاسی، هرچند متأثر از متغیرهای دیگر به وجود می‌آید اما در تحلیل نهایی،‌ خود به عنوان متغیری مستقل و البته در پیوند با عوامل دیگر،‌ باعث تحقق توسعه در این کشورها شد. اهمیت ثبات سیاسی،‌ نکته‌ای است که اغلب نظریه‌پردازان مسائل توسعه، مخصوصاً‌ برای جهان در حال توسعه، آن‌ را متذکر شده‌اند. ثبات سیاسی باعث می‌شود تا اراده برای توسعه و آگاهی به لزوم توسعه‌یافتگی و شیوه‌های منطقی دسترسی به آن، فرصت ظهور و بروز پیدا کنند.

دلایل فوق به گمان بسیار از متفکران، فصل مشترک توسعه شرق آسیا بوده است. واکاوی تجربه این کشورها نشان می‌دهد که در سال‌های ۱۹۶۰ تاکنون در این کشورها اراده، دغدغه، خواست ملی قدرتمند و خلل‌ناپذیر در دولتمردان و مردم این کشورها برقرار و نافذ بوده است. این دغدغه در آغاز از سوی نخبگان سیاسی مطرح شده است. همان طور که در عامل چهارم تبیین شد نخبگان این کشورها، موتور توسعه را با طرح دغدغه توسعه به عنوان یک مسئله ملی روشن کرده‌اند. اما آنچه که در این بین اهمیت دارد استمرار این دغدغه و اراده حاکم بر آن بوده که ظرف نیم قرن گذشته دوام یافته است.فرایند رشد و توسعه ژاپن در نیم قرن گذشته که از خاکستر جاه‌طلبی‌های امپریالیست درهم شکسته آن سر برآورد. ناسیونالیسم قوی نخبگان و مردم ژاپن پس از شکست راه دموکراتیک به سوی نوسازی در دوران تایشو (۲۶-۱۹۱۲) و برنامه نظامی‌گرایانه و فراملی گرایانه در دوره شووا (۴۵-۱۹۳۵)، دوباره در قالب برنامه دولتی توسعه اقتصادی ظهور کرد. از این رو، توسعه ژاپنی، توسعه متکی به تلاش برای کسب استقلال ملی و قدرت ملی به شیوه صلح‌آمیز (اقتصادی) بود.نخبگان سنگاپور از زمان استقلال در سال ۱۹۶۵ به این نتیجه رسیده بود که این سرزمین فقرزده و کوچک، تنها در صورتی می‌تواند به شکوفایی برسد که خود را به ‌عنوان سکوی صادرات شرکت‌های چندملیتی مطرح کند. با وجود این، عامل اصلی در فرآیند توسعه سنگاپور،‌ نقش دولت در تأمین انگیزه‌های لازم برای جذب سرمایه‌های خارجی و توسل به سرمایه‌گذاری از طریق ایجاد «هیئت توسعه اقتصادی» بود که برنامه‌ریزی راهبردی در زمینه‌ جهت‌گیری آتی اقتصاد بین‌المللی را انجام می‌داد.نخبگان مالزی نیز آن هنگام که توانستند به استقلال دست یابند، امر توسعه را به آرمانی ملی تبدیل کردند. نخبگان مالزی، با درک تحولات جاری در صحنه بین‌المللی و داخلی و همچنین، توجه به راه‌های توسعه در ژاپن و کره جنوبی در شرف تحول، اصلاح نظام اداری را با هدف برقراری نظم و قانون از یک طرف و تسهیل مهم‌ترین ابزار در روند توسعه کشور (نظام اداری) از طرف دیگر، امری حیاتی و واجد اولویت اول قلمداد کردند.
مسولان و مدیران شهری ،همشهریان عزیز، نخبگان واندیشمندان شهسواری ، باید باور داشته باشیم که برای پیشرفت و توسعه شهرمان چاره ای جز اینکه کنار یکدیگر باشیم و با برنامه و روند مشخصی این مسیر را طی نماییم ، نداشته و نداریم. حال که نگاه دولتهای مرکزی در ایران تا این لحظه به سوی برنامه ریزی های منطقه ای نبوده واساسا اعتباراتی از طرق وزارت کشور در اختیار استانداریها برای اجرای طرحهایی چون cds قرار نگرفته است ، برای توسعه و نجات و برون رفت از این بحران باید بزودی دور هم جمع شویم . کمسیون توسعه و سرمایه گذاری شورای شهر شهسوار در حال برنامه ریزی اولین نشست تخصصی توسعه میباشد . لطفا فرم مربوطه را ،که در فراخوانی برای شناسایی نیروهای توانمند با موضوع توسعه وسرمایه گذاری میباشد ، پر کرده و با ما همراه باشید . با ید بپذیریم که تمام کشورهای بزرگ و توسعه یافته دنیا این مسیر را طی کرده اند و ما نیز قطعا میتوانیم موفق باشیم. مسیر توسعه ، مسیری پر مخاطره است که نیاز به حضور پرچمداران زیادی دارد . از جایمان برخیزیم ، گله کم کنیم و ببینیم نقش هر کداممان در این مسیر چه میباشد.
به امید روزهای خوب برای شهسوار
به امید روزهای خوبتر برای ایران…

5 thoughts on “چرا ما توسعه نیافته ایم ؟ آیا نخواسته ایم ؟ یا نتوانسته ایم؟

  1. نتیجه یا توسعه شهر با CDS
    یا هیچ؟
    هیچ قدم کوچکی نمیتوان برداشت تا قراردادی کلان بسته نشود؟
    درمورد فراخوان داده شده موضوع برای بسیاری از افراد واضح نیست. مثلا وقتی یک سازمان فراخوان استخدام میدهد(که اینجا استخدام نیستو مشاوره طلبی داوطلبانه است) جدولی میگذارد و موضوعاتی که نیاز دارد مطرح میکند. مثلا چند نفر پزشک میخواهد، چند نفر حسابدار با مدرک لیسانس یا مدیر مالی با مدرک فوق لیسانس بگیر برو تا آبدارچی…
    بسیاری از دوستداران توسعه این شهر و مرز و بوم از دوستان خودتان با وجود گذشت یکسال از آغاز کار این شورا حتی یکبار هم به شورا یا شهرداری یا حتی کوچکترین کمسیونها دعوت نشده‌اند. موضوع فراخوان را بازتر کنید تا استقبال بیشتر شود و استقبالی که تا کنون شده نیز اطلاع رسانی کنید که مثلا چند نفر و برای چه موضوعاتی اعلام آمادگی کرده اند. مثلا شما ممکن است فراخوان بدهید که از نیروهای داوطلب برای پاکیزه نگه داشتن محیط زیست در روزهای تعطیل دعوت میکنید و عده زیادی اعلام آمادگی کنند که تنها عشق میخواهد و بس.

  2. همیشه برایم این سئوال بوده که چرا کشورهای دیگر با توجه به اینکه برنامه توسعه را دیرتر از ما آغاز کردند ولی در حال حاضر جلوتر و پیشرفته تر ازما هستند؟ به همین دلیل در این نوشتار بر آن شدم تا با مطالعه و ارائه یک گزارش از نحوی پیشرفت آن کشورها بتوانم متدی یا حداقل تلنگری برای اهل اندیشه محیا نمایم. ایران در طول هفتاد سال گذشته وبدونه داشتن نقشه راه بلند مدت , کلکسیونی از نظرات اقتصادی مختلف , حاصل از علم اقتصاد ,را به کار گرفته و نتایج ناموفق حاصله به هیچ وجه شایسته جایگاه کشورمان نبوده است.
    شناخت دلیل و تبیین چرایی رخداد چنین وضعیتی , از دغدغه های اندیشه گران تو سعه کشورمان است, از این رو بازنگری تجربه دیگران شاید بتواند در شناخت مسائل محدود کننده و سپس ارائه ره حل , جهت برون رفت از وضعیت نامطلوب کمک کند. یکی از کشورهایی که می توان به آن پرداخت کره جنوبی است به کشوری که رییس جمهور وقتش زمانی اعلام کرد ما خیابانی را در سئول بنام تهران می گذاریم که شاید روزی به اندازه تهران پیشرفته بشود. و از آن زمان سالهاست که می گذرد و کره جنوبی کجا و ما کجا؟؟؟؟
    کشوری که در سال۱۹۶۱ بعد از استقلا از ژاپن و دو پاره شدن ؛ با روی کار آمدن ژنرال پارک چونگ هی مشکل عمده خود را در فقر شدید و وابستگی معیشتی به کمک بیگانگان می دید و از این روی با آگاهی کامل از عقب ماندگی های علمی, اقتصادی, فناوری و اجتماعیدر مقابل کشورهای توسعه یافته غرب , راه فائق آمدن بر مشکلات را انباشت دانشها و تجارب موجود در کشور از طریق تعامل و دخالت اثرمند نخبگان در تصمیم سازی و برنامه ریزی ها به همراه دولت و ایجاد ارتباط سازنده حتی با دشمنان خود دانستند.
    نخبگان کره ای به این نتیجه رسیدند که نمی توان دل به اقتصاد و بازار آزاد بست و نه می توان راه نجات را در اقتصاد سوسیالیستی دید , بلکه تصمیم بع اتخاذ شیوه ای گرفتند که ضمن نگهداری و حفاظت از اصول اقتصادی بازار , اما با نگرش توسعه گرایی و دخالت قدرتمند و متهورانه دولت را به عنوان کلید اصلی توسعه و حفاظت از منافع حیاتی آحاد جامعه به کار گیرند.
    از این رو برنامه ریزان کره ای با مشاهده تجربیات ژاپن و غرب زیر بنای حرکت خود را بر تولید نهادند. « تاریخ غرب و اخیرا تاریخ پیشرفت آسیا معرف این واقعیت است که هیچ عاملی به اندازه تولید ,زمینه های عقلانیت اجتماعی و سیاسی را فراهم نمی کند. تولید به یک فرد به یک ملت و کشور,اعتماد به نفس می دهد, مبنای حفظ هویت , حفظ استقلال و حفظ فرهنگ بومی و مظهر قدرت است . تولید نیروی محرکه ی تغییر است و دامنه فکر و مرزهای فهم و پدیده را گسترش می دهد. تولید موجبات نظم رفتاری , نظم فکری و قاعده مند شدن زندگی را به وجود می آورد.افزایش کمیت و کیفیت تولید تا انجا یک جامعه را به سوی پیشرفت و ثبات سوق می دهد که شرایط تامین امنیت داخلی , امنیت ملی و حتی آزادی های مدنی و سیاسی را تسهیل می کند » (۱)
    در کنار تولید فاکتورهایی نظیر تحمل , صبر و برد باری , شناخت کامل ضعفها , خردگرایی , داشتن برنامه های منسجم توسعه اقتصادی , منجر به نتایج تحسین برانگیزی شده که آنها را به جایگاه قابل تانل در مناسبات اقتصادی , اجتماعی , سیاسی و فرهنگی در سطح جهان نائل کرده است روند تحول صادرات کالاهای دارای فناوری پیشرفته در کشورهای شرق آسیا که اکنون به سطوح معنا داری رسیده است , خود می تواند اثبات صحت انتخاب راهبرد صحیح توسط آنها و نتیجه ممارست و ابقای تصمیم سازان بر محور تولید و ارتقای دائمی آن باشد. این مهم حاصل تمرکز این کشور بر تولید خردمندانه بوده و به تبع آن , ارتقای جامعه به سمت جامعه دانش بنیان با توجه کامل به تحقیق و توسعه صورت گرفته است ؛ نگاه به این روند در کره می تواند عبرت آموز باشد.
    در پایان باید گفت , هیچ الگویی را ازمنظر اقتصادی نمی توان در جهان یافت که بتواند الگوی مطلق کشورهای دیگر قرار گیرد. ذکر نمونه کره جنوبی به معنی مدینه فاضله بودن انها نه می تواند و نه باید تلقی شود. آن جامعه هم دارای مشکلاتی است اما سطح مشکلات متفاوت از کشورهای توسعه نیافته است. ملت کره با اتکا به تولید عقل گرایانه و ساختار اجتماعی مبتنی بر آن قادر به کاهش شدید فقر,که عامل عقب ماندگی است, شده اند. همان طور که می دانیم کاهش فقر , پیش زمینه حیاتی تامین عدالت اجتماعی است.
    علی (ع) می فرمایند :« عدالت بر چهار شعبه است . فهم کامل و همه جانبه , دانش عمیق ,داوری نیکو , بردباری ریشه دار»(۲)
    با اندکی تامل در روندی که کشور کره طی کرد , می توان کاربرد عملی هرچهار عامل فوق را مشاهده نمود. امید است که با در پیش گرفتن چهار نکته حیاتی فوق و با اتخاذ رویه و روند مبتنی برخردگرایی بتوان بر مشکلات کشور عزیزمان ایران فائق آمد.
    ۱٫محمود سریع القلم, عقلانیت و توسعه یافتگی ایران , نشر فرزان روز, چاپ اول , ۱۳۹۰
    ۲٫نهج البلاغه پارسی , سید جمال الدین دین پرور , نشر بنیاد نهج البلاغه , چاپ اول , ۱۳۷۹ ؛ص ۵۰۶
    تیتر : تجربه بهر همه دردی دواست

  3. با عرض سلام و احترام :
    ضمن عرض خسته نباشید فراوان به خاطر فعالیتهای شما در حیطه شهری و محیط زیست ، چندوقتی هست که با این سوال روبرو هستیم .بدون شک کسی از توسعه نیافتن خرسند نمیشود و همه توسعه یافتگی را دوست دارند ولی چند درصد تلاش برای این امر کرده ایم ؟ در بحث های متعدد میبینم که تعصبهای مکرر بر روی استان شدنمان داریم ولی واقعا اینجا در این زمان آمادگی این امر را دارد؟با استان شدن مشکلاتمان برطرف میشود ؟ در تنکابن مرکز گردهمایی خوب نداریم که در صورت نیاز بخواهیم همایشی در حد شانمان برگزار کنیم و همیشه این همایشات را در شهرهای اطراف شاهد هستیم .محمود آباد و …امکانات شهری ما بسیار ضعیف است .وضعیت معابرمان و زیباسازی در سطح شهردر حال بهبود است .بله ، جاذبه های خوبی داریم ولی چقدر ازشون خوب استفاده کردیم ؟پل شهسوار یکی از خاطره انگیز ترین فضاهای شهرمون از بین رفته …برای تفریح هممون دیگه به نزدیک ترین شهرها که رامسر شاید باشه پناه میبریم .اونجا چکار کردن و چی دارن که ما نداریم ؟چطور میخوایم استان بشیم .به امید اینکه استان بشیم همه چیز حل میشه .برای تهیه تخصصی ترین کتابهامون باید حداقل تا چالوس بریم .بهترین کلاسها و دوره های آموزش رشت یا ساری….خط ساحلی داریم که کسی جرات نمیکنه با خانوادشم بره کنار ساحل.
    حالا با این وضع چه باید کرد ؟ سطح امکانات پایین ولی جاذبه ها فراوان.
    خیلی وقت بود تو فکر سمینار عمومی بودیم .مشارکت با مردم . تا اینکه امشب شما هم در فرمایشاتتون فرمودید.خیلی خوشحال شدم که از این فکر استقبال شد.فکر میکنم ما نیاز به سرمایه گزار داریم و این راهی نداره جز اینکه داشته هامونو به معرض نمایش بذاریم.موارد خوبی که فعلا داریم.و هر جایی هم نیاز به کمک باشه امادگی کامل داریم .برای برگزاری سمینار هم تصمیم و فکر خیلی عالی ای بود که امیدوارم موثر واقع میشه .باز هم ممنون از تمامی زحماتتان.بدرود