تعداد بازدید۳۱۰۶مرتبه
سالهای زیادی از برآورده شدن آرزوی دیرینه مردمان تنکابن یا همان باز گشایی کمربندی افسانه ای که قریب به دو دهه مردم، چشم انتظار افتتاح آن بودند و تبدیل به یک رویا و گاهی شوخی و لطیفه شده بود نگذشته است. کمربندی با همت و تلاش دست اندرکاران باز شد و بر کاهش ترافیک شهری نیز اثرات مناسب و خوبی به جا گذاشت و اما چند سوال مهم:
آیا مدیران شهری در سالهایی که به انتظار بازگشایی این کمربندی نشسته بودند هیچگونه برنامهریزی مبنی بر اینکه پس از بازگشایی کسبه و بازاریان تنکابن از ورود مسافران و رهگذران این سامان منتفع بشوند را داشتهاند؟ آیا راههای دسترسی به شهر را بصورت مناسب طراحی و تابلوگذاری نمودهاند؟ آیا پارکینگ با جانمایی مناسب مبنی بر اینکه موجبات ترافیک پس از ورود مسافران به داخل حوزه شهری را نداشته باشیم تامین کردهاند؟ آیا جاذبههای شهری اعم از بازارچههای سنتی با معماری ایرانی، فضاسازیهای شهری، فرهنگسراهای تخصصی، نمایشگاههای هنرهای دستی، پارک آن هم از نوع واقعی و مراکز بازی و سرگرمی، پیستهای کارتینگ، موتور سواری، اتومبیلرانی، سوارکاری و دهها جاذبه دیگر که موجب جذب مسافر و توریست میشود ایجاد شده است؟
نوروز ۹۲ نیز گذشت. بیایید صادقانه نگاه کنیم. واقعا مدیران و برنامهریزان شهرستان تنکابن برای جذب مسافر و توریست چه کردهاند؟ آیا کارگروههای تخصصی نظیر گردشگری و غیره تشکیل شد؟ برای اینکه بازاریان اقتصاد مناسبتری داشته باشند برنامهریزی شد؟ آمار ورود و خروج شهرستان بررسی گردید؟ ما آمادگی میزبانی از چه تعداد مسافر را داشتیم؟ و از همه مهمتر آیا هیچگونه بازاریابی برای ایجاد یک اقتصاد پویاتر صورت پذیرفت؟
متاسفانه باید بگوییم مدیریت شهری در تنکابن هیچگونه افقی را برای سالهای آتی ترسیم نکرده است تا با تغییر مدیران دچار مشکل و اعمال سلیقههای شخصی نشود. تنکابن تبدیل به فروشگاهی شده است که در آن قفسه زدهاند، تابلو دارد، فروشنده ایستاده است، اما هیچ کالایی برای ارائه ندارد و اگر هست دیگر تاریخ مصرف آن سالهاست که گذشته است. تبدیل شدهایم به شهری که خارج از آن خرید میکنند، به مناطق ییلاقی آن سری میزنند، زبالههایشان را برای ما به یادگار میگذارند و اگر شب فرا رسید و دیگر مجال گریزی نبود، چادرهایشان را در گوشه و کنار شهرمان به پا می کنند.
جزء نادر شهرهای ایران هستیم که کمربندیمان در مسیر غرب به شرق ورودی ندارد و باید با استفاده از دور برگردان یا بریدگی و بدون حق تقدم به شهر وارد شد. ای کاش به جای اولویت بخشیدن به اجرای پروژههایی که میلیاردها تومان برای شهرمان در این سالها هزینه در بر داشته و در اجرای آن نیز توانمندیمان دچار مشکل بوده و ساز و کارها و اثرات زیانبار آن نیز بررسی نشده، اولویت استفاده از این سرمایهها را به سمتی میبردیم تا امکان استفاده بهینه از کمربندی که درحال حاضر باعث از بین رفتن اقتصاد شهرمان شده است را میداشتیم.
آی گفتی….
ورود به شهر بدون حق تقدم.
یعنی باید سر بردیگی ورودی ازطرف شیرود وایستیم تا ماشینهای عبوری بهم ما راه بدن وارد شهر خودمون بشیم..
انگار نه انگار باید شهر ورودی داشته باشه
نه خبر از ساخت میدان هست نه تقاطع غیر همسطح.
یعنی ما از کلاچای هم کمتریم؟
بعد میخوایم مرکز استان بشیم..
دیدگاه شما قابل تقدیر است .
موفق باشید