تعداد بازدید۱۷۹۶۴مرتبه
درود بر همشهریان عزیزم.
قریب به ۱۰۰ روز از ورود ما به شورای شهر میگذرد. شورایی که وظیفه دارد در ارائه برنامههای جامع و راهبردی و نظارت بر آنها برای ایجاد خدمات مناسبتر به شهروندان، و اصلاح زیر ساختهای شهرمان تلاش کرده و صادقانه به مردم گزارش دهد. همشهریان عزیزم، سه راه برای تمامی ما پیش رو بوده و هست: یا باید کوچ کنیم، یا شریط را تحمل نماییم و یا شرایط را با مشارکت، همدلی و همراهی با اتکا به خداوند بزرگ و برنامهریزی و مدیریت شهری برای زندگی بهتر خود، فرزندان و همشهریانمان تغییر دهیم. من نیز چنین شد که راهی مسیر ورود به صحنه انتخابات شورای شهر شدم. آماده شدم تا شبانه روز برای شهرم، پیشرفتش، و اصلاح شرایطی که مردمم را نگران کرده بود تلاش کنم. آماده شدم که نقدها را بشنوم و راهکارها را از میان این نقدها بیابم. آماده شدم تا با مردمم مشارکت را تمرین کنیم و آماده شدم گاهی مغرضانه و دور از انصاف مورد هجمه افکار پریشان افرادی قرار بگیرم.
قبل از آنکه به موضوع انتخاب سرپرست جدید شهرداری و چگونگی آن بپردازم، شایسته میبینم تا گزارشی از کارهای صورت پذیرفته در این مدت داشته باشم. البته این گزارشات قبلا نیز به نظر خوانندگان محترم این وبلاگ رسیده است اما برای مطلع کردن آن سری از دوستانی که تنها آخرین مطالب را میخوانند و علی الخصوص دوستانی که گمان میکنند کاری صورت نپذیرفته و تمامی افکارشان عزل و نصب ها و بررسی گزینه شهردار میباشد دوباره تکرار میکنم:
۱- مطالعات و بررسی کاملی نسبت به بحث زباله، شیرابه و اثرات زیانبار آن بر محیط زیست صورت پذیرفت. از اجرا کنندگان موفق پروژه تفکیک، باز یافت و تولید کمپوست همچون خانم دکتر شیرزادی دعوت به عمل آمد تا با تبادل نظر و دانش، به انتخاب راه کارهای مناسب با در نظر گرفتن امکانات مالی شهرداری برسیم. در همین راستا شورای محترم مصوبه ای را صادر و به بنده اختیار دادند تا با ارائه برنامه، نخست نسبت به ساماندهی سوله های تخریب شده و سپس راه اندازی خط اولیه پرده سر(مکانی که روزانه تا ۲۵۰ تن زباله شهرهای نشتارود، شهسوار، شیرود و خرم آباد در آن انباشت میشود) بپردازم و سپس طرح کنترل شیرابه و تفکیک زباله را اجرا نمایم.
۲- یکی دیگر از طرح ها و پروژه های ذهنی بنده و بگونهای آینده شهرمان جاده ساحلی است. جاده ای با رویکرد گردشگری و طراحی خاص. به همین جهت با تیمی جوان اما خوشفکر، طراح و با انرژی شروع به کار کردم و بزودی و قبل از سال ۹۳ طرح پروژهای استثنایی و فوق العاده زیبا و رویایی با حضور شما شهروندان گرامی رونمایی خواهد شد.
۳- از آنجایی که اعتقاد داشته و دارم که امروز دیگر موفقیت و رشد شهرها اتفاقی نیست، لذا در همین راستا بحث City Development Sstrategy -CDS(توسعه راهبردی شهر) مطرح شد. این علم و نرم افزار آن با بررسی افکار عمومی مردم، جامعه نخبگان، نظریه کارشناسان و بررسی اسناد بالادست پس از تحلیل ضعفها و قوتها، تهدیدها و فرصتها به ترسیم و تدوین سند چشم انداز شهر با توجه به اولویتها خواهد رسید و آنگاه هر شهردار و شورایی و هر فرماندار و مسول ادارهای مکلف و موظف به اجرای آن موارد است چرا که اولویت، خواسته عمومی و مردم است. از اساتید این علم و متخصصان آن دعوت به عمل آمد تا بتوانیم نسبت به آینده روشن بین تر بوده و دیگر منتظر معجزه و یا افراد خاص یا نامداری که شهرمان را نجات بدهند نبوده و بر اساس دانش مدیریت شهری پیش برویم.
۴- چندین طرح دیگر نیز در مورد ترافیک، ساماندهی ایستگاهها، ایجاد پیادهروهای جدید و… در دست تهیه و اقدام است.
اما در خصوص موضوع انتخاب شهردار
همانطوری که مستحضر میباشید، برای انتخاب شهردار فراخوان عمومی داده شد و تنها ۸ نفر، فقط و فقط ۸ نفر جهت انتخاب شدن به دفتر شورا مراجعه نمودند. اسامی، سابقه و برنامههای این عزیزان در همین وبلاگ و نیز به لطف دوستداران شهر در صفحههای اجتماعی جهت مشارکت همه مردم در انتخاب، اعلام گردید. این کار در نوع خودش کم نظیر بود و تا کنون چنین اقدامی صورت نپذیرفته بود. نامزدهای شهرداری هر یک در زمانبندیهای مشخص با وقت یکسان به ارائهی برنامههای خویش پرداختند. در ادامه ۲ نفر از این عزیزان انصراف دادند و ۶ نفر باقی ماندند. پس از بررسی، جمع بندی و رای گیری از بین این افراد جناب آقای امیر حسینیجو انتخاب شدند. ایشان نیز آنطور که قبلا گفته شد تکیه بر صندلی فرمانداری عباس آباد را بر کرسی شهرداری شهسوار ترجیح دادند. ماندند ۵ نفر. از بین این عزیزان نیز هیچ یک نتوانست رای اکثریت را اخذ کند. دوره سرپرستی جناب آقای احمد خوشقلب نیز رو به پایان بود. آقای عقیل عشوری اعلام نامزدی کردند و در جلسهای که به همین منظور در شورا برگزار گردید، حاضر شدند و برنامهها و اهداف خود را ارائه دادند که پس از بررسی، تصمیم به انتخاب ایشان بعنوان سرپرست شهرداری گرفته شد.
همشهریان محترم، هر انتخابی موافقان و مخالفانی داشته و دارد. در مورد ایشان نیز طبعاً اینگونه بوده است. دوست بزرگواری سوال پرسیدند، شما که در جستجوی افراد توانمندتر، سرشناستر و کارآمدتری بودید چگونه دست به این انتخاب زدید؟ ابتدا از این دوست عزیز بابت اینکه این وبلاگ را مکانی برای تبادل نظر و ارائه نقطه نظرات خود دانستهاند تشکر میکنم و در ادامه باید عرض کنم، بله، بنده نیز اعتقاد داشته و دارم، مدیران آزموده شده و پر توان که دوره های آموزشی مرتبطی را گذرانده و در کلان شهرها کار کردهاند به دلیل بیشتر آشنا بودن با بحرانها و مدیریتهای تخصصی قطعا کارایی مناسبتری را برای اداره شهرهای کوچک خواهند داشت. مذاکرات مختلفی نیز انجام شد. واقعیت این است که اقبال برای نیروهای بومی در جمع شورا به جهت انتخاب شدن بالاتر بود. همچنین شهرداران بزرگ با بودجههای ناچیز عمرانی شهرهای کوچک کمتر قبول مسولیت میکنند. لذا پس از این بررسیها چند سوال در ذهنم بوجود آمد:
۱- چند نفر در منطقه ما با دارا بودن تخصص، تحصیل، سابقه کار، روحیات شخصی مناسب با این سمت، اقبال عمومی مردم و پرسنل شهرداری، اکثریت رای شورا، آشنا بودن و اشراف داشتن به منطقه، آگاه بودن به مشکلات و … وجود داشته و نامزد شدهاند؟
۲- حال که اینچنین و تا این اندازه به نیروهای بومی علاقهمندیم در سالهایی که تا کنون گذشته چه تلاشی برای پرورش نیرویهای انسانی کارآمد، شناسایی پتانسیلهای انسانی و تسهیل فرآیند رشد و معرفی شبکه کارمندی ادارات منجمله شهرداری صورت پذیرفته است؟
۳- چرا حتی یک نفر نیروی انسانی که دارای فاکتورهای ذکر شده باشد برای پستهای کلیدی نداریم؟
به نظر شما چه کسی باید پاسخگوی این سوالات باشد؟ ما که تازه آمدهایم؟ آیا از دیگران پرسیدهاید؟ در هر صورت از گذشته اینچنین بودهاست و بنده نیز قصد ندارم تا تقصیر را به گردن دیگران بیندازم. بنده با شما و با خدایم پیمان بسته بودم که همواره پاسخگو باشم و شرایط را تغییر دهم و اگر نتوانستم استعفا دهم. خوشبختانه و به امید خدا شرایط رو به بهبود است. تمامیت شورا به جهت تحقق آیندهای روشن و اصلاح زیر ساختهای شهری هم نظرند. این اتفاقات یک شبه انجام شدنی نیست. بنده نیز قصد ندارم به همه مردم قول دهم که به سرعت کوچههایتان آسفالت میشود، مشکل آب گرفتگی معابر حل میشود و…؛ چون بودجههای عملیات عمرانی برای این حجم از مشکلات ناچیز است. اما تعهد میکنم تلاش نمایم تا درآمد شهرم افزایش یابد، پروژههای عمرانی با زمانبندی مشخص اجرا شود، طرح توسعه راهبری شهری(CDS) صورت پذیرد، معضل زباله و شیرابه ساماندهی گردد و طرح ویژه جاده ساحلی تهیه شود.
بزرگواران، شورا نهادیست نظاراتی و نه اجرایی، اما ما تلاش خواهیم کرد همچون یک نیروی شهرداری در ارائه خدمت به شهروندان کوشا باشیم. بیاییم دستهایمان را در دست هم نهیم و برای سازندگی شهرمان هم صدا باشیم.
ارادتمند همه شما: علیرضا فلاحتکار
با سلام
امیدوارم موق باشید…مطلب جالبی بوداما راجع به اینکه چراافرادی تاکنون پرورش نیافته اند،آقای مهندس افرادزیادی پرورش یافته انداما اجازه دخول دراموربه آنهاداده نشده است!!!حال این خودمقوله ای است که اینجا مجالش نیست اما بطورخلاصه اینکه چرا افرادحاضربه کاندیدا شدن نیستند برمیگردد به نگاه داخل اعضایی که بایدبه آنان رای دهندکه چقدرحرفه ای است وچقدرشخصی!!!!!!!!به همین جهت افرادحضورنیافتند!
قحط الرجال کلمه ایست که درخیلی ازادارات بوضوح میتوان دید اما نکته کلیدی این است که خیلیها از این موضوع خوشحال ودرحال حکمرانی!!!هستند… آیا بابودن شخصی مجرب،فهیم وکاردان جا برای خیلیها تنگ نمیشود؟؟؟؟؟؟این نکته ای کلیدی است که حل این معضل نیزخود حکایتها دارد!!
سلام آقای مهندس چرا کامنت دوم اینجانب در روزنوشت مربوط به انتخاب آقای عشوری را حذف کردید ؟ ازچه می هراسید نقد پذیر باشید . در ضمن قرار بود از چند وچون پل چهارم مردم را اگاه کنید چی شد؟
گزارش جالبی بود
البته نگاه مهندس به آینده و طرح های بزرگ ستودنی است و گفتن اینکه این طرح ها بخاطر بزرگ بودن و ضعف جذب بودجه در شهر ما غیر ممکن است نشان از ضعف دیدگاه ما خواهد بود.
مثلا اگر بگوییم طرح کمربندی که سالها پیش تصویب شده بود و همه به لزوم و وجوب آن ایمان داشتند وقتی سی سال بطول انجامید، طرحی مثل جاده ساحلی که مورد اعتقاد همه نیست، هزینه بسیار بالایی میبرد و شاید به نظر خیلی ها واجب نیست، لابد سیصد سال بطول خواهد انجامید. پس اصلا به آن فکر نکنیم؟ نه باید فکر کرد، طرح داد و شاید روزی اجرا کرد و در این میان موضوعات کوچک و قابل حل شهری را پیش برد. مثل:
۱- موضوع زباله شامل:
الف- نحوه جمع آوری: با وجود سیستم اتوماسیون و ماشینهای حمل زباله هنوز شاهد جمع آوری زباله بصورت دستی توسط رفتگرها و دپوی آن در سر کوچه ها هستیم که با راه افتادن شیرابه و حمله گربه ها چهره زشتی ایجاد میکند.. ضمنا در بسیاری از مناطق شهر روزهای پنجشنبه جمع آوری زباله صورت نمیگیرد در حالی که روز مهمی است و بعلت صله رحم و مهمانی ها زباله زیادی تولید میشود.
ب: موضوع تفکیک از مبدا زباله خشک و تر که سالها پیش در شهر ما انجام میشد. چه توسط ماشینهای وانت جمع کننده زابله خشک با اهدای نایلون سبز به شهرومندان و چه با نصب سطلهای چهارگانه زباله خشک(پلاستیک و نایلون-شیشه-کاغذ و مقوا-فلزات) در نقاط مختلف. همه اینها روزی در شهر ما بود ولی دیگر دیده نمیشود. چرا؟ بله درست است که سقف سوله کارخانه کمپوست ریخته ولی این دلیل نمیشود که ….
ج.موضوع محل دفن زباله و نحوه عمل: با وجود هزینه بسیار بالا کارخانه کمپوست تنها بدلیل خرابی بخشی از آن در اثر برف تعطیل شده. منظره بسیار زشتی که از تل زباله و نایلون(که هزار سال دیگر هم تجزیه نمیشود) و سیل شیرابه ای که وارد رودخانه دوهزار میشود و به دریا میرود تا کی ادامه خواهد داشت؟
د: موضوع مراکز جمع آوری ضایعات در کمربندی که شکل بسیار زشتی به این جاده تازه تاسیس داده است. همچنین دوره گردهایی که شبها در شهر میگردند و سطلها و درب منازل را برای یافتن چند بطری زیر و رو میکنند. آیا این چهره زشت فقر در کشور ثروتمند و شهر زیبای ما تا کی باید ادامه یابد؟ آیا نمیتوان از همین افراد زحمتکش در مراکز تفکیک زباله استفاده کرد؟
۲٫ بقول در جستجوی حقیقت ادامه دارد…
با سپاس فراوان از گزارش ۱۰۰روزه واطلاع رسانیتان
ba dorood wa tashakor.chera baray entekhabe shahrdar farakhan omoumi nadadin
۲- تعیین تکلیف ساختمانهای نیمه تمام و مخروبه در سطح شهر مثلا در ابتدای ورودی شهرک کریم آباد که متاسفانه بعلت نامعلوم نیمه کاره رها شده و علاوه بر ایجاد چهره زشت محل تجمع معتادان و بیتوته خیابان خواب ها گردیده. مگر شهرداری برای اجرای یک بنا به مالک مهلت مقرری نمیدهد و برای تاخیر بدون حد و حصرو نیمه کاره رها کردن بنا جریمه ای متصور نمیشود؟
۳- اصلاح وضعیت سد معابر اعم از خیابان و پیاده رو شامل:
الف- پارک کردن دوبله در خیابانهای شهسوار موضوعی عادی شده و حضور راننده در ماشین حق دوبله پارک کردن در اوج شلوغی حتی در خیابانهای اصلی به او میدهد. گویا باید همه ماموران و سربازهای راهنمایی و رانندگی را از شهرهای دور آرود تا با این تخلفات برخورد کنند.
ب- پارک کرن در محل های ممنوع و دور زدن در محلهای خط ممتد. مثال بارز آن در ابتدای خیابان خرم آباد روبروی سینما است که با وجود تابلوی “ایستادن ممنوع” ، خط ممتد، و تابلوی “گردش به چپ ممنوع”،رانندگان محترم بخصوص رانندگان خط خرم آباد در هر دو طرف تا رسیدن نوبتشان بصورت دوبله توقف نموده و در همان محل ممنوع و گاهی با دورهای سه و چهار فرمانه دور میزنند. درست جلوی چشم مامور پلیس.
ج- رفع سد معبر پیاده رو فقط جمع کردن پیرزنهای سبزی فروش (که اکثرا متخصص امور اقتصاد تورم بخصوص در هزینه های حمل و نقل هم هستند) نمیباشد. همه دیده ایم که بسیاری از کسبه ماشین خود را در پیاده رو جلوی مغازهاشان پارک میکنند. حالا عمود بر خیابان یا موازی با آن فرق نمیکند. بگذریم از میوه فروشها که نیمی از مغازه در پیاده رو قرار دارد. نردبانهای ابزار فروشان، تشک های تخت فروشان، سبدهای نخود و لوبیای بقالی ها و … را اگر جلوی مغازهای نبینیم فکر میکنیم صاحب مغازه تعطیل کرده یا برای ناهار رفته!
د- قدیم برای جا گرفتن در صف شیر و نفت سبد میگذاشتند. الان عده ای با جعبه و کارتن جای پارک نگه میدارند. درست است؟
ه- پارک کردن طولانی مدت جلوی محل کسب باعث دور شدن مشتری از مغازه ما میشود. بهتر نیست ماشینمان را در پارکینگ عمومی چند صد متر آنطرف تر پارک نماییم تا مشتریان برای چند دقیقه جای پارک داشته باشند؟ البته این نیاز به پارکومتر واقعی و اعمال قانون واقعی تر دارد تا همسایه جلوی مغازه ما پارک نکند.
و- باقی ماندن مصالح ساختمانی و نخاله های آنها در پیاده رو و خیابان غیر قانونی است و برخورد با آن وظیفه شهرداری و پلیس ساختمان.
… موضوع سد معبر که حق الناس است جنبه های دیگری هم دارد. ما به حق خود و همشهریانمان آشنا نیستیم که این حقوق را زیر پا میگذاریم یا مطالبه نمیکنیم. نظارت بر این موضوع نه شهردار سوپرمن میخواهد نه CDS و نه بودجه میلیاردی.
۴-ارتباط با مردم:
یکی میگفت این نخود سیاه چرا همه اش مهندس فلاحتکار و شورا رو میکوبه و انتقاد میکنه؟
نخود سیاه چیزی است که بچه رو وقتی میخوان از سرشون باز کنن میفرستن سراغش.
بزرگترین تشکر من از آقای مهندس فلاحتکار همین سایته که گذاشتن و همه کامنتهای مردم رو توش میذارن. حتی کامنتهای پر از دری وری رو بعد از نقطه چین کردن اسامی و الفاظ رکیک میذارن. این یعنی ارتباط شورا و مردم.
متاسفانه ارتباط مردم و نمایندگانشون فقط تو روزهای انتخاباته. مثالش همین نماینده های مجلس که حتی تو تلویزیون هم اثری ازشون دیده نمیشه.(البته نمایندگان رامسر تنکابن رو عرض میکنم)
چهارمین موضوعی که شورا و شهرداری باید به آن بپردازد و نه هزینه ای دارد و نه شهردار سوپر من میخواهد و نه برنامه ریزی میان مدت و بلند مدت،ارتباط و تعامل با مردم است.
یادم است چند سال پیش(سال ۱۳۸۵) شهرداری یک شماره تلفن ۱۳۷ گذاشته بود و به یک دستگاه منشی تلفنی وصل کرده بود تا مردم نظراتشان را بگذارند. من خودم چند بار نظر گذاشتم ولی فقط یکبار مسئول روابط عمومی وقت با من تماس گرفت و بعد دیگر هیچ. بعدها ظرفیت این پیغام گیر پر شد و کم کم خاموش شد مثل تابلوی روز شمار پروژه پل چهارم که خاموش شده و کسی حتی به خود زحمت نمیدهد آنرا جمع کند.
نخود سیاه خوان شما یک مورد از مصادیق سد معبر را فراموش کردید و آن وجود کارگران ، دور میدان شهر می باشد .این افراد زحمت کش ، در گرما و سرما ، برف و باران و آفتاب ، جایی برای ایستادن ندارند و مجبورند در خیابان و پیاده رو های اطراف میدان شهر تجمع کنند که این عامل هم برای آنها و هم برای مردم مشکل آفرین می باشد ، و هم برای کسانی که به کار آنها نیاز دارند . در سالهای گذشته یک بار محل تجمع آنها به کنار باشگاه ورزشی انتقال داده شد ولی بی فایده بود و به علت عدم مدیریت و پیگیری ، دوباره به میدان مرکزی شهر باز گشتند در گام بعدی شرکتی در خرم سعی در سازمان دهی وثبت نام از این افراد بر آمد ، ولی باز شاهد تجمع آنها در محل میدان شهر هستیم . ضمن اینکه برای یک شهر توریستی مثل شهسوار چهره ناخشایندی ایجاد می کند برای این افراد نیز مشکلات زیادی به بار می آورد حالا تا مسئولین مملکتی به فکر بیفتند وتحقیق کنند که در اروپا و آمریکا ، این افراد چگونه سازمان دهی می شوند و چه قوانینی برای آن وجود دارد بهتر است شهرداری محل مناسبی برای اسکان آنها با کمک اداره راهنمایی ورانندگی در نظر بگیرد . خدا قوت
با سلام و خسته نباشید خدمت شما مهندس عزیزم…..بسیار پست خوبی بود… خیلی پسندیدم… واقعا اگر این پروژه ها به مرحله اجرا برسند شهری ایده آل خواهیم داشت… در رابطه با بحث نیروی متخصص…جداً چرا؟همانطور که مستحضرهستید خود من از سال ۸۶ تا سال ۹۱ برای این شهر با شهرداری، بنیاد مسکن و آب و فاضلاب، ازشهر خودم تنکابن،تا عباس آباد و رامسر همکاری های زیادی داشتم و برای آبادانی شهر به اندازه خودم تلاش هایی داشتم ولی وقتی صحبت از جذب افرادی امثال من میشد جوابی جز اینکه؛ « ما هم تو این اداره اضافی هستیم و دیگه نیرو جذب نمیشه و از این جور حرف ها» ولی بعد از گذشت چند هفته با مراجعه به همان جا دیده شده نیرویی جوان و بی تجربه و چه بسا غیر بومی در همان واحد مشغول شده…..اینها باعث میشه افرادی مثل من تو شهر خودشون دوام نیارند و چاره جزء به قول فرمایشات خود شما کوچ کنیم و بریم…… انسان به امید زنده می ماند… پس به امید تحقق آبادانی و پیشرفت شهرمان
۵- حمل و نقل و ترافیک:
حل مشکل ترافیک سنگین شهری مثل تهران هزینه سنگین، برنامه ریزی بلند مدت و نیروی انسانی بسیار زیادی میطلبد. ولی در شهر ما که تعداد خودرو ها نسبت به وسعت آن بسیار کمتر از تهران است،مسیرها عمدتا در یک جهت طولی بسیار بلند(شرق به غرب هستند) و هنوز بسیاری از کارهای اولیه برای روانی ترافیک در آن انجام نشده باز هم میگویم این کارها نه شهردار سوپر من میخواهد نه بودجه کلان و نه برنامه ریزی بلند مدت و میتوان مرحله به مرحله از همین فردا شروعشان کرد. ولی دو چیز مانع آن میشود: یکی کج سلیقگی مدیران و دیگری ترس از هرگونه تغییر. اما چند پیشنهاد(نه همه راههای ممکن که مثل کامنت موضوع رفع سد معبر امیر جان خرده گرفتند که چرا کامل نیست و صد البته اینها مشتی نمونه خروار هستند):
الف- اصلاح رفتارهای ترافیکی غلط شهروندان از طریق اعمال قانون تا زمان فرهنگ سازی مناسب مثل پارک دوبله(بخصوص در خیابان امام خمینی و خیابان طالقانی)، پارک در محل ممنوع, دور زدن در محل های ممنوع(من حتی دیده ام یک نفر وسط پل چشمه کیله سر و ته کرد!!!) حرک با سرعت زیاد(مثلا بیش از صد کیلومتر در ساعت در بلوار شهید شیرودی با آن پهنای کم و خطر تصادف جانی با عابر و یا خیابان فردوسی اعم از شرقی و غربی، بطوری که در کمربندی بزرگ همیشه بخاطر حضور پلیس راه دوربین دار بیش از صد کیلومتر سرعت نداریم ولی اگر در بلوار شیرودی با سرعت مجاز۶۰ کیلومتر حرکت کنیم پشت سرمان بوق میزنند….
ب- اصلاح هندسی تقاطع ها مثلا همان حرکت قشنگی که در مقابل خیابان علامه در وسط خیابان امام خمینی با نصب چند مانع پلاستیکی ماشینهای خارج شده از خیابان علامه راه ماشینهای مسیر شرق به غرب را نمیبرند و برای حرکت به سمت غرب یا شمال، میدان امام خمینی را دور میزنند،همین حرکت میتواند در چند نقطه دیگر اعم از خیابان فردوسی غربی روبروی خیابان شهید حاتمیان هم انجام شود. تا آنهایی که از سلیمان آباد و دوهزار می آیند باعث ترافیک در خیابان فردوسی غربی مسیر غرب به شرق منتهی به میدان هفت تیر نشود و به راحتی در میدان هفت تیر دور بزنند. یا مثلا برای جلوگیری از دور زدن خلاف قانون راننده های محترم خط خرم آباد در محل این تقاطع شلوغ، که منجر به پس زدن ترافیک خیابان جمهوری تا نزدیک کوچه فرمانداری میشود،وسط خیابان جدول گذاری شود تا دور زدن این دوستان در فاصله چند ده متری سه راهی انجام شود و طبعا ایستگاه آنها هم به کمی بالاتر منتقل شود. میبینید چقد ساده است؟ نه ساختن ایستگاه میخواهد و نه چند ده هزار متر برای پارکینگ این ماشینها
ج- . اصلاح حجم ترافیکی معابر از طریق یکطرفه کردن آنها: اگر دقت نمایید اکثر خیابانهای قدیمی شهر تهران که مربوط به سالها قبل از این انفجار جمعیتی بوده اند برای تسهیل ترافیک یکطرفه شده اند.مثال آن در همین خیابان طالقانی است. اگر این خیابان دوطرفه شود وضع چطور میشود؟ افتضاح! حال اگر خیابان امام خمینی از پل چشمه کیله تا میدان شیرودی یکطرفه شود، ترافیک آن فوق العاده روان میشود. گویا چند سال پیش این کار آزمایشی انجام شده ولی با اعتراض کسبه و قبل از حصول نتیجه ابتر مانده بود. پیش بینی مسیرهای برگشت شامل خیابان فردوسی و ورزش-شریعتی و احداث تقاطع های هندسی در اول و آخر این طرح بسیار میتواند به آن کمک کند. فکرش را بکنید در اوج شلوغی ساعت ۱۲ ظهر از خیابان جمهوری وارد میدان امام شوید و از بلوار شیرودی خارج شوید. بدون هیچ معطلی. مریضهای در آمبولانس هم زنده میمانند.
د– رفع گره های ترافیکی مربوط به ساعات خاص مثلا در جلوی مدارس که والدین بصورت دوبله و سوبله برای سوار کردن عزیزانشان میمانند و حتی حاضر نیستند چند ده متر قبل یا بعد از مدرسه توقف کنند. این موضوع حتی در خیابان امام رضا قبل از ساحل طلایی با وجود بار ترافیکی کم و پهنای معبر مشهود است و بارها خود من فکر کرده ام که تصادف رخ داده است ولی نه مدرسه تعطیل شده بود! برای این کار چند راه وجود دارد از جمله کمک گرفتن از مامورین اعمال قانون(درآمدزا هم هست)، استفاده از حیاط مدارس، یا ایجاد پارکینگ بصورت پهن کردن خیابان به پیاده رو در خیابانهایی که هنوز عقب نشینی آنها تکمیل نشده مثلا جلوی مدرسه شهید زینی در خیابان فردوسی غربی
ه- به کار گیری وسایل نقلیه عمومی به روش صحیح: همه چیز در وسایل نقلیه عمومی این شهر غلط است. تاکسی ها مسیر مستقیم شهرک فرهنگیان تا دانشگاه آزاد را در دو مرحله طی میکنند و مسافر باید در میدان پیاده شود و دوباره در ایستگاه سوار شود. تاکسی ها دور میدان ترافیک ایجاد کنند. ؟!>>؟؟برای این مسیر نمیتوان از اتوبوس یا مینی بوس استفاده کرد؟ آیا فکر نمیکنید در شهر ما کار اتوبوس را تاکسی و کار تاکسی را آژانس میکند؟ حجم بالایی از ترافیک مسافری شهر ما در مسیر شرق به غرب و بالعکس است. حجم بالای مسافران در ساعات آخر غروب شبهای زمستان حتی زیر باران دور میدان امام خمینی که میتواند با یک اتوبوس تخلیه شود تا دو سوم وسط خیابان آمده راه را بند می آورند. آیا این چهره زیبنده شهر ماست؟
و. حرف ابجد “و” خود گویا است که چندین راه دیگر هست احداث پارکینگ سرباز در زمینهای بلاتکلیف، نصب پارکومتر مکانیکی یا الکترونیکی با هزینه زیاد برای جلوگیری از پارک کردن های طولانی مدت،استفاده از قفل چرخ و جرثقیل حمل خودرو های پارک شده دوبله و سوبله و پارک در محلهای ممنوع بدون پارتی بازی و آشنا بازی مامور و راننده، و و و و و و و ولی کو گوش شنوا؟
۶-پارک ها و فضای سبز:
همه شهرهای دنیا فضاهای سبز و پارکهایی برای استراحت و تمدد اعصاب مردم دارند. حتی در وسط شهر شلوغی مثل نیویورک شما سنترال پارک را دارید که وقتی وسط آن بروید اصلا فکر اینکه در شهر نیویورک هستید را نمیتوانید بکنید. در شهرهای بزرگی مثل لندن(هاید پارک)، مادرید(رتیرو)، سانفرانسیسکو(گلدن گیت پارک)، برلین(تیرگارتن)، ونکوور(استنلی پارک)، و در بسیاری از شهرهای بزرگ پارک هاای معرف دیگر هستند که خود نمایی میکنند و جزئی از شناسنامه آن شهر بحساب می آیند. همین تهران هم ۱۴۸۳ پارک دارد از جمله پارک ملت، پارک لاله، پارک ارم، پارک نیاوران، پارک ساعی، پارک قیطریه، پارک آزادگان، پارک شهر،پارک طالقانی، پارک چیتگر، پارک لویزان، و…
ما در شهسوار چه داریم؟ سه پارک:۱- پارک مادر در خیابان جمهوری ۲٫ پارک میدان کریم آباد و ۳٫ پارک شورا در ساحل طللائی.
چند درصد مردم برای داشتن اوقات فراغت قدم زدن و کمی تمدد اعصاب به این پارک ها میروند؟ آیا این پارک ها اندازه ای در خود شهر ما دارند؟ یا فقط سه حیاط بازی playground هستند برای تفریح کودکان دلبندمان؟ آیا نمیتوان فضاهای بزگی که بصورت باغهای مرکبات در سطح شهر هستند بصورت پارک در آورد؟
موضوع دیگر قضیه چادر زدن مسافران نوروزی و تابستانی در پارکها و کنار خیابانهای شهر ماست. همانطور که میدانید به درست یا غلط اجاره دادن منازل به مسافران در شهر شهسوار رسم نیست و گرچه در شهر مجاور رامسر یک کار روتین بحساب می آید شاید ما شهسواری ها آنرا بد بدانیم. ولی در مورد اندک مسافرانی که در پارکها و کنار بلوارهای شهرمان چادر میزنند چه نظری باید داشته باشیم؟ عده ای این حرکت را ناپسند و زشت میدانند و عده ای عامل جذب توریست و کسب در آمد برای شهر. پای صحبت کسبه که بنشینید میگویند اینها از برنج و نان تا آب معدنی و مرغ و گوشتنشان را از شهرشان می آورند و شاید تنها چند تا سیر و باقلای خام بخرند. بماند که چهره مرد شلوارک به تن که از چادرش در کنار دادگستری روبروی پارک مادر بیرون می آید (در صبح تابستان) چقدر زننده است.
اما آیا اگر شهر ما یک پارک بزرگ داخل شهر یا در حومه نزدیک داشته باشد و برای کمپینگ در آن تبلیغ شود توریست جذب نمیشود؟ اکوتوریسم و کمپینگ بخصوص با کاروان در کشوری مثل آمریکت کار پایان هفته همه خانواده ها است و میوان با کمی تبلیغ در این شهر آنرا جا انداخت. با نگاهی به نقشه هوایی گوگل شهرمان فضاهای قابل تبدیل به پارک دیده میشود(گرچه بعضی به مجتمع تجاری چند صد واحدی تبدیل شدند و نمیدانم این شهر چند تا بوتیک و موبایل فروشی میخواهد؟)، و همچنین در حومه شهر پارک جنگلی خوبی بوده و هست که درست مورد استفاده قرار نمیگیرد. نام نمیبرم که همه میدانید منظورم کدام دره است.
با درود فراوان خدمت همشهری خوبمان ( نخود سیاه )
از خواندن مطالبتان بسیار لذت میبریم و بنده به عنوان یک شهروند وظیفه خود میدانم که از شما تشکر نمایم .
اما یادمان نرود که خفته را با تلنگری میتوان بیدار کرد ولی وای بر آن روز که بخواهی جماعتی را بیدار کنی که خود را به خواب زده باشند….
۷- پیگیری اجرا و تکمیل طرحهای بزرگ که از سالها پیش نیمه تمام مانده اند.
اگر بنشینیم و بگوییم فلان طرح هزینه زیادی دارد و با این بودجه ها نمیشود شروعش کرد یا اگر شروع شده کاملش کرد، هیچوقت از جایی که هستیم تکان نخواهیم خورد. صد البته من با ورود به طرحهای آرمانی و غیر قابل اجرا از هر یک از جنبه های اقتصادی، فرهنگی، و اعتقادی کلا مخالفم مثلا شاید گفته شود احداث یک کازینو و قمارخانه در شهرمان توریست زیادی از اقصی نقاط جهان جلب خواهد کرد ولی این با اصول اعتقادی ما منافات دارد. یا شاید کسی بگوید من از وسط دریا یک باند فرودگاه میزنم که با پل معلق و تله کابین از وسط چشمه کیله تا ارتفاعات دوهزار توریست ببرد. این هم از نظر اقتصادی حالا حالاها امکان پذیر نیست ولی اگر کسی بگوید یک تله کابین از کنار دره در فلان جاده کوهستانی تا ارتفاعات زیبایی که همه ساله هزاران گردشگر را برای دیدن شکوفه گلها به خود میکشاند طرحی کوتاه مدت، زود بازده و جاذب گردگشر است همه قبول میکنند که اجرا شود.
پرداختن شورای شهر و شهرداری به طرحهای تحول آفرین در منطقه نه تنها نام نیکی از انها بجا خواهد گذاشت بلکه آیندگان را شاکر ما پدرانشان خواهد نمود.
یکی دیگر از این موضوعات طرحهایی است که با صرف هزینه و وقت و نیروی زیاد پس از مدتها جرا شده ولی نیمه تمام مانده اند. سه مثال میزنم، گرچه برای همین موضوع بیش از ده مورد میشناسم که با توجه به عدم بازخورد نوشته های من در این صفحه از همشهریان، حتی از جانب مهندس فلاحتکار بعید میدانم دیگر به آنها بپردازم…
۱- پل جانبازان در سال ۱۳۷۷ در اثر سیلاب رودخانه چشمه کیله شکست و نیمه ویران شد. در آن زمان پس از کلی بحث و گفتگو که پیمانکار مقصر بوده یا بهره بردار، پل با کلی وصله پینه بطور موقت!!!! راه اندازی شد که هنوز بعد از گذشت ۱۵ سال این وقت تمام نشده. پل اصلی با اصول مهندسی بهتر در ازتفاع بالاتر و با پهنای مناسب ساخته شد ولی بعلت عدم توانایی مسئولین ترافیکی شهر در اتصال آن به خیابان فردوسی و عدم توانایی مسئولین شهرداری برای تعریض معابر اطراف با عقب نشینی مالکین، این پل بصورت یکطرفه بهره برداری شد و کماکان میشود. آیا میدانید پل قدیمی که ارتفاع بسیار کمی دارد و عبور آب از زیر آن به سختی صورت میگیرد، هر لحظه در معرض خطر شکستن مجدد بوده، آوار آن میتواند به پل جدید هم آسیب بزند؟ چرا پروژه ای به این عظمت شروع شد ولی نیمه تمام ماند؟ آیا پهنای پل جدید در مسیر شرق به غرب باعث نمیشود ۷ تا ۸ لاین اتومبیل ناگها وارد یک قیف یک تا دو لاینه در ورودی میدان هفت تیر شده بار ترافیکی بدی ایجاد کند؟ آیا فکر نمیکنید دیگرانی هستند که به این کار ما میخندند؟
۲- جاده کمربندی را شاید شهرداری و شواری شهر جزو موارد تحت نظر و مدیریت خود نداند و آنرا نربوط به فرمانداری یا اداره راه بداند ولی <آیا فکر نمیکنید وقت آن رسیده مسئولین و مردم همین شهر زبان به اعتراض بگشایند و توقع میدانهای مناسب در ورودیهای شرف و غرب(بخصوص غرب) آن و خروجی ورودی های مناسب در ضلع شمالی آن از و به ۳ مسیر اصلی (جاده سلیمان آباد- جاده خرم آباد و رودخانه چشمه کیله) داشته باشند؟ تا کی باید این جاده مسافران را دودستی تقدیم شهرهای عباس آباد و رامسر کند؟ تا کی وقتی ما از شیرود میخواهیم به شهرمان برگردیم باید وسط اتوبان منتظر باشیم تا ماشینهای عبوری غریبه در محل دوربرگردان به ما راه بدهند؟؟؟ تا کی؟
۳- موضوع سوم پل چهارم است. یادم می آید که در زمان شهرداری آقای رضوانی برای ارائه چند طرح راهگشای ترافیکی از ایشان وقت گرفتم و خدمتشان رسیدم. ایشان با آن چهره خندانشان به من گفتند نگران نباش، پل چهارم بزودی اجرا میشود و همه ترافیک شهر حل خواهد شد. اینکه چند سال گذشته و چقدر از بیت المال این شهر در آن پل دفن شده و کار به کجا رسیده دیگر هیچ نمیگویم.
۸- مدیریت درآمدهای شهر:
عده ای میگویند جیب شهرداری خالی است و بودجه ای که از استان می آید کم است. در اینجا دو موضوع مهم هست که اگر دقیق به آنها عمل شود آنقدر پول زیاد خواهد آمد که برای شهرداری تنکابن صدها نفر مدیر ارزنده از اقصی نقاط کشور داوطلب شوند.
الف- اصلاح تعرفه های شهرداری اعم از فروش تراکم، عوارض نوسازی، عوراض حمل زباله، و عوارض قانونی فروش (میدانید که مالیات بر ارزش افزوده شامل دو بخش است، مالیات و عوارض شهرداری که بخش دوم باید بحساب شهرداری برود. آیا میرود؟). مثلا وقتی میبینیم در خیابانی که بر اساس سطح زیر بنا باید ۶۰% زمین به بنا اختصاص داده شود و حداکثر ۳ طبقه ساخته شود، میبینیم که بیش از ۸۰ تا ۹۰% زمین استفاده شده، بیش از ده طبقه ساخته شده و پارکینگهای لازم تامین نشده است. حال همین برج ساز محترم برای آتش نشانی شهرمان اگر یک هلیکوپتراطفا هم بخرد کم خرج کرده چون مورد مصرف خودش است، در حالی که با دو دو تا چهار تا میبینیم که درآمد تخلف (بخوانید تراکم فروشی) همین برج از بودجه یک سال گذشته شهرداری باید بیشترباشد. متاسفانه در این موارد با آشنا بازی و من تره قربان گفتن به همه تخفیفهای کلان داده میشود. این تخفیف از جیب شهروندان است و شهرداری و اعضای شورای شهر حق نداشته و ندارند که چنین تخفیفهایی بدهند. بعلاوه وقتی قیمت آپارتمان در این برجها از ۶ میلیون تومان شروع میشود و هزینه ساخت طبقات اضافی بیش از متری یک میلیون تومان نیست، آیا حق شهر نیست که نیمی از این سود را بدست آورد؟
درآمد های شهرداری از راههای بسیار زیادی میتواند باشد، ولی اصلاح تعرفه ها بسیار مهمتر و سهل الوصول تر از بقیه است..
در شهر ما بسیار از آپارتمانهای مسکونی بصورت تجاری و اداری مورد استفاده قرار میگیرند در حالی که برای تغییر کاربری آنها میتوان درآمد بالایی کسب کرد هیچ نظارتی بر آنها نیست. یادم می آید درتهران دفتر یک تاجری رفته بودم که گردش مالی بسیار بالایی داشت ولی دم در دیدم که کفشها را کندند و چند اسباب بازی بچه افتاده بود. وقتی علت را جویا شدم، گفتند بخاطر شهرداری است و ما برای هر کسی در را هم باز نمیکنیم.
خیابان طالقانی خیابان امام خمینی و خیابان جمهوری جمعا محل پارک بیش از هزار اتومبیل در ساعات اداری میباشد. اگر برای هر ساعت پارک در خیابان اصلی هزار تومان ناقابل اخذ شود(البته نه توسط پارکبانهای سابقه دار بلکه توسط پارکومترهای دیجیتال)، هر ساعت یک میلیون تومان و هر روز ۱۲ میلیون تومان سود خالص باقی میماند. بدون احتساب روزهای تعطیل درآمد کل این کار بیش از ۲۰۰ میلیون تومان در سال است.
از ثروت هنگفت خوابیده در رودخانه ها و منابع طبیعی دیگر چیزی نمیگویم که شاخک عده ای تیز میشود.
ب- روش صحیح هزینه کرد درآمدها:
بهترین روش هزینه کرد در شهرداری توسط پیمانکاران دست دوم و از طریق انجام مناقصه های قانونی و صحیح(بدون پارتی بازی و بدون پاکت باز کردن با بخار) است. شهرداری باید فقط نظارت کند و پیمانکار اگر حتی برادرش بود و خطا کرد با او برخورد کند. وقتی خود شهرداری پیمانکار میشود، نمیتواند از خودش بازخواست کند، نمیتواند ضمانتنامه اش را اجرا کند و نمیتواند پولش را بلوکه نماید.
وقتی برای طرحی مثل پل چهارم ۵ میلیارد تومان مصوب میشود، اگر قرارداد صحیح باشد و نظارت صحیح تر و دقیق تر، وضع اینطور نمیشود که حتی پایه ستونها ی پل دیده نشوند و تابلو بعد از مدتی خاموش شود و کسی پاسخگو نباشد و آخر بگویند پول برگشت به استان!
به نظر خیلی از همشهریان کارهای شهرداری باید شفاف تر از این باشد. سایت اینترنتی فعال و به روز شده، درج مناقصه ها و مزایده ها، چاپ روزنامه یا هفته نامه و حتی برگزاری جلسات شورای اسلامی در یک سالن بزرگ در حضور تماشاچی چه ایرادی دارد؟ مگر شما اعضا خود را از نمایندگان محترم مجلس بالاتر میدانید؟
منابع درآمدی شهرداری در صحبتی که با یکی از شهرداران کلانهشرهای ایران داشتن بیش از ۵۰ مورد را شامل میشود. ورود به این منابع با دقت و ظرافت میتواند شهرداری را به جایی برساند که حتی دست شهرهای اطراف را هم بگیرد.
یکی از تکنیک های مدیریتی نا نوشته ، این است که به افراد اجازه دهیم هر چه که میخواهند نقد کنند زیرا با گفتن بعضی از مسائل تخلیه شده و باری را که روی دلشان سنگینی می کرده به زمین می نهند . خیلی از مشکلاتی که دوستمان <>به آن اشاره دارند ، کم و زیاد همه می دانند ولی کو عمل ، تا کی باید صبر کرد . همه مردمی که در این شهر زندگی می کنند ، دلشان برای این شهر میتپبد و خواهان شهری آباد ، سالم و بدون مشکل هستند . روزی ، به شهرداری مراجعه کردم وبعد از صحبت با یکی از کارمندان به یک نکته مهم اشاره کرد که هیچ وقت از یادم نخواهد رفت . وقتی علت این همه ضعف در شهر و مدیریت شهری را جویا شدم این گونه جواب شنیدم که <> و دیگر خود حدیث مفصل بخوان از این…. چرا اغلب کارمند ادارت دولتی ، پیمانکاران و … غیر بومی هستند در حالی جوانان شهر ما باید از ناچاری به شهر های جنوبی مهاجرت کنند . چاره همه مشکلات شهر و سروسامان دادن به آن فقط یک چیز است . ؟
خدا قوت
۹- مدیریت زیبا سازی شهر
این موضوع چند جنبه دارد. یکی همان رنگ کردن جدولها و کاشتن و هرس کردن فضای سبز و .. را شامل میشود که همه میدانیم وظیفه چه کسی است و در کنار آن نگهداری از آن وظیفه همه ما شهروندان ولی در بخش مدیریت زیبا سازی شهری به دو مطلب مهم میخواهم اشاره کنم که در شهر ما کمتر به آن پرداخته شده است:
الف- بناهای نیمه کاره رها شده، زمینهای خالی و مخروبه و ساختمانهای متروکه.
این موارد در شهر ما زیاد دیده میشوند و وظیفه برخورد جدی با آنها -که حتی حق تملک و تبدیل به فضای سبز هم دارد- با شهرداری است. خانه هایی دیده میشود که مدتها است متروکه مانده و جولانگاه اراذل و اوباش و معتادان به مواد مخدر شده اند. با تذکر کتبی و حتی نصب اعلامیه در این زمینها شهرداری میتواند پس از مدتی آنها را به فضای سبز تبدیل نماید و اگر به فرض محال سالها بعد مالک مراجعه کرد پس از اخذ هزینههای تبدیل به فضای سبز و هزینه نگهداری ملک طی این مدت از مالک سر به هوا ملک با اخذ تعهد به بهینه سازی در یک مدت معین به وی تحویل داده شود.
ب- موضوع دوم وضعیت نابسامان تابلوهای تبلیغی و بخصوص پارچه نوشته ها میباشد. همانطور که همه میدانیم الصاق تبلیغات پارچه نویسی حتی جلوی مغازه شخصی ما باید با اخذ مجوز و پرداخت هزینه به شهرداری باشد و شرایط خاص زیبا شناختی(مثلا بنر چاپی بجای پارچه نوشته و نصب روی بیلبورد بجای آویزان کردن به درخت)، راستگویی(مثلا تبلیغ حراج بدون مجوز از اداره بازرگانی کذب است) و مدت الصاق(باید در مجوز درج شده باشد) رعایت شده باشد. همین روزها پرده نوشته عظیمی که جلوی بانک تازه تاسیس در سه راه آرین دیده میشود ملاک این موضوع است.
وقتی هر کسی بدون مجوز و به هر شکل تبلیغ کند، اینهمه هزینه هنگفت ساخت بیلبورد که میتواند زیبا باشد بی معنی میشود.
بماند که روابط عمومی شهرداری خود در مناسبتها با کمترین سلیقه و تنها از سر رفع مسئولیت پرده نوشته هایی را در سطح شهر وبخصوص در ورودی شرق به غرب پل چشمه کیله آویزان میکند. که بارها هم دیده شده که کج آویزان کرده اند. بقول ضرب المثل معروف پیشنماز وقتی…
مهندس ایده های خیلی خوبی داری اما اگه بتونی عملیشون کنی واقعا عالیه …ما مردم شهسوارو دوس داریمو برای
پیشرفتش کمک میکنیم … فقط کافیه مسئولین بخوان ودست به کار بشن …ما پشتتونیم .
ببخشید خودمونی حرفیدم …:-(