تعداد بازدید۱۲۸۵مرتبه
حکایتی از لقمان را میخواندم ، نظرم را سخت به خود جلب نمود . نیک که به آن توجه نمودم نکته ای ارزشمند در آن نهفته بود که اشتراک گذاری آنرا خالی از لطف ندیدم . با هم یکبار دیگر آن را بخوانیم ، در پایان خدمت شما بزرگواران خواهم بود .
” لقمان در کنار چشمهای نشسته بود. مردی که از آنجا میگذشت. از لقمان پرسید:
«چند ساعت دیگر به ده بعدی خواهم رسید؟»
لقمان گفت: «راه برو.»
آن مرد پنداشت که لقمان نشنیده است.
دوباره سوال کرد:
«مگر نشنیدی ، پرسیدم چند ساعت دیگر به ده بعدی خواهم رسید؟»
لقمان گفت: «راه برو»
آن مرد پنداشت که لقمان دیوانه است و رفتن را پیشه کرد.
زمانی که چند قدمی راه رفته بود، لقمان به بانگ بلند گفت:
«ای مرد، یک ساعت دیگر بدان ده خواهی رسید.»
مرد گفت:
«چرا اول نگفتی؟»
لقمان گفت:
«چون راه رفتن تو را ندیده بودم، نمیدانستم تند میروی یا کند. حال که دیدم دانستم که تو یک ساعت دیگر به ده بعدی خواهی رسید.» ”
✅ نکته این مطلب:
اینکه ما به اهداف مان برسیم تابع کیفیت برنامه ها ، شرایط موجود ، توان فکری همراهان ، اثربخشی اقدامات و سرعت گام هایمان است بنابراین باید بکوشیم برنامه هایمان کارآمد و مناسب شرایط موجود تعیین گردد حتی اگر برایمان سخت و دشوار باشد . اقدامات اثربخش را برای رسیدن به هدف هایمان طراحی و اجرا نماییم.
اگر بخواهیم صادقانه صحبت کنیم باید بگوییم که شرایط امروز جامعه ما ، نگاه و استراتژی دولت ، توان سیستم اجرایی مملکت و …. نتوانسته است گره از مشکلات اجتماعی ، اقتصادی و ….مردم را باز نماید .
در چنین شرایطی تکلیف چیست ؟
زمانی که مردم رشد ، توسعه و پیشرفت را مطالبه میکنند اما زیرساختها فراهم نشده است و چرخهای این واگن به حرکت در نیامده ، چه باید کرد ؟
پاسخ ، تلاش است .
باید تلاش نماییم و بی تفاوت نباشیم . دیگر سرعت راه رفتن را دیده ایم بنابراین بیایید یا :
۱٫ زمان رسیدن را پیش بینی کنیم
و یا
۲٫ توان پاها را افزایش دهیم
” ما میتوانیم اگر بخواهیم و تلاش نماییم ”
علیرضا فلاحتکار. ۱۳۹۵٫۱۰٫۱۱
telegram.me/alireza_falahatkar