مدیریت سنتی شهرها را خواهد کشت

تعداد بازدید۸۳۰مرتبه

” مدیریت سنتی شهرها را خواهد کشت ”
قبل از آنکه در خصوص اثرات منفی مدیریتهای سنتی بر شهرها بحثی را مطرح نمایم شایسته میبینم تا مقدماتی در مورد تعریف شهر ، شهرنشینی ، تاریخ شهرنشینی و اثرات متقابل انسان بر شهر و شهر بر جامعه داشته باشم.
تعاریف متفاوتی در ادوار گوناگون پیرامون واژه ای به نام شهر صورت گرفته است . برخی از مورخان شهر را دارای پیشینه ای بیش از هفت هزار سال میدانند . آنان آغاز شکل گیری شهرها را اندکی بعد از انقلاب نوسنگی و با تغییر تدریجی جمعیت های روستایی میدانند که در منطقه خاورمیانه ظاهر گشته بود. آنچه مسلم و مشخص است علاقه انسان به زندگی اجتماعی و نیازمندی و الزام روابط اقتصادی در گسترش شهرها تاثیر بسزایی داشته است . تعاریف متفاوتی از منظر جامعه شناسان ، جغرافیا دانان ، مورخان و شهرسازان پیرامون عنوان شهر مطرح گشته است .پس از گذار از عصر کشاورزی ، انقلاب صنعتی به عنوان محرک و عاملی نیرومند با ایجاد نهادهای اداری ، اجتماعی ، اقتصادی ، سیاسی و فرهنگی بر ساختار کلی شهرها گذاشت . در ایران فعلی شهر ، محلی است با حدود قانونی که در محدوده جغرافیای بخش ، واقع شده است و از نظر بافت ساختمانی ، اشتغال و سایر عوامل دارای سیمایی با ویژگیهای خود بوده ؛ به طوری که اکثریت ساکنان دائمی آن در مشاغل کسب ، تجارت ، صنعت ، خدمات و فعالیتهای اداری اشتغال داشته و در زمینه خدمات شهری از خودکفایی نسبی ، برخوردار و کانون مبادلات اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی و سیاسی حوزه جذب و نفوذ پیرامون خود بوده و حداقل دارای ده هزار نفر جمعیت باشد.
پس از انتخاب انسانها برای زندگی در محیطی به نام شهر الزامات و خواسته هایی از آنان برای زندگی مناسبتر صورت پذیرفت . شهر ها علاوه بر ، برآورده ساختن روابط اجتماعی و اقتصادی ساکنین خود باید پاسخگوی خواسته های فرهنگی ، روانی و احساسی آنان نیز میبودند . مهندسی شهرسازی ، برنامه ریزی و طراحی شهری بی آنکه روال نظری و آکادمیک خود را طی کند باید بین انسان ، محیط و فعالیت های آنان ارتباط مفید و موثری را بوجود می آورد تا علاوه بر بهبود اوضاع اقتصادی موجبات ارتقاء کیفیت زندگی انسانی را نیز فراهم مینمود.
شهرها مرتب در حال تغییر و خواسته ها نیز هر روز به فراخور پیشرفت متغیر میگشت . با نگاهی به شهرهای تاریخی دنیا نیک در میابیم که معماری جایگاه رفیعی در طراحی شهرها داشته است و مدیریت شهرها همواره به سیما ، جداره ، نما ، المانها ، منظر ، فضاهای شهری ، باغ ها و بستانها ، ساختمانها ، میادین و… داشته است . شهرها باید نمونه ای مناسب از شهرنشینی و مدنیت برای زندگی بشری باشند تا بتوانند انسانها را در سایه فعالیت هایشان به ارتقا مناسب برسانند.
شهر یک موجود زنده است که علاوه بر برطرف ساختن نیازهای مادی و معنوی انسانها مرتب در حال تغییر و نو شدن است و برای آنکه بتوانند بر ساکنین خویش تاثیر گذار باشد نیازمند سلامت ، نشاط و پوست اندازی میباشد .
با بیان این مسئله و ذکر این پیشگفتار به موضوع اصلی این نوشتار میپردازیم .
مدیریت شهری :
اگر شهرها را محلی برای تجمع و تمرکز جمعیتی بدانیم قطعا شهرها عمده ترین مکان تحقق نقشهایی اقتصادی ، اجتماعی ، سیاسی ، فرهنگی در کشور خواهند بود . بنابراین مدیریت شهری با توجه به ساختارهای مذکور تعاریف متفاوتی خواهد داشت . ارایه خدمات شهری مناسب میتواند احساس تعلق خاطر شهروندان به شهر را افزایش داده و این امر خود میتواند سبب افزایش مشارکت های شهروندان گردیده و رشد اقتصادی و تثبیت شرایط سیاسی را در بر داشته باشد . از طرفی دیگر عدم خدمت رسانی مناسب ، عدم شفافیت و صداقت باعث رکود اقتصادی ، کاهش مراودات شهری ، افزایش نارضایتی های سیاسی و اجتماعی و ازدیاد فقر ، بیکاری و تخریب های زیست محیطی خواهد گشت . بنابراین مدیریت شهری مدیریتی است که مجموعه ای از علوم انسانی ، اجتماعی و اقتصادی را در بر میگیرد تا با برنامه ریزی ، سازماندهی ، انسجام ، بسیج منابع و امکانات ، هدایت و نظارت مناسب بهترین و بالاترین راندمان را به نحوی که منافع مادی و معنوی مردم ، تامین گردد ؛ بوجود آورد.
مدیریت شهری باید موجبات ارتقاء کار و زندگی تمامی اقشار جامعه را فراهم آورد و توسعه اقتصادی و اجتماعی را بصورت پایدار موجب شود و از محیط کالبدی شهر صیانت و حفاظت نماید . مدیریت شهری باید توسعه راهبردی شهری (CDS) را اجرایی نموده و با توجه به نقاط ضعف ، قوت ، فرصت و تهدیدها(SWOT) ؛ اولویت های شهر را احصا کرده و بر اساس اسناد بالادستی آنها را اجرایی نماید . تقویت مزایای رقابتی و تولید برندینگ شهری میتواند آثار مثبت اقتصادی را برای شهر و شهروندانش بوجود آورد .
برندینگ شهری هم میتواند جنبه کالبدی داشته باشد و هم میتواند بصورت یک برند رفتاری یا کالایی باشد . بنابراین باید به اصل انتخاب مدیران و نمایندگان در پارلمانهای شهری نگاهی ویژه ، تخصصی و غیر جناحی داشت و تابع احساسات ، قوم گرایی و تعصبات منطقه ای نبود . برای آنکه بتوان زیر ساختهای مناسب جهت عملکرد های کارآمد شهری را فراهم آورد باید توسعه منابع انسانی را در دستور کار قرار داد . بهره وری ، بهبود استانداردهای شهری ، افزایش فعالیتهای تاثیرگذار ، تقویت بخش خصوصی ، ایجاد اشتغال ، امنیت ، سلامت روانی و رفاه اجتماعی نیازمند برنامه ریزی استراتژیک است . در برنامه ریزی استراتژیک برای شهر بدوا ماموریتی تعریف میشود . چشم انداز ، استراتژی ، سیاست گذاری های اجرایی ، تدوین برنامه و اجرایی ساختن پروژه های شهری مراحل مختلفی از یک برنامه ریزی استراتژیک است .
حال اگر شهر را موجودی زنده تصور کنیم که رشد میکند ، بزرگ میشود و انتظار شهروندانش نیز هر روز تغییر نموده و ارتقاء می یابد چه شخصی یا چه نیروهایی میتوانند به این خواسته ها پاسخ مناسب بدهند ؟
آیا مدیریت سنتی و نگاه غیر علمی که اساسا با موضوعات یادشده ارتباطی ندارند میتواند خواسته های شهروندان را اجرایی نماید ؟
دنیا به سرعت در حال تغییر ، رشد و توسعه است . برای آنکه بتوان در این مسیر حرکت نمود نیازمند اجرای آموخته های آکادمیک و به خدمت گرفتن علم ، دانش و تخصص هستیم . مدیریت شهری دیگر نمیتواند بر اساس تجربه ادعای خدمت رسانی مناسب به شهروندان را داشته باشد و در صورت اصرار بر این اعتقاد اشتباه علاوه بر اتلاف وقت شهروندان و از بین بردن فرصتهای رشد و توسعه شهری ؛ اعتماد اجتماعی را نیز از بین خواهد برد و این امر موجب کاهش مشارکت های مردمی خواهد گشت . مدیریت شهری نیازمند توانمند سازی بازوهای علمی و عملی در سازمان خود میباشد . در کنار به کار گیری دانش آموختگان و متخصصان علمی برای تهیه طرح ها و برنامه های شهری ، نیاز مند نیروها انسانی کارآمد به عنوان بازوهای عملی و اجرایی در شهرها هستیم . مدیران سنتی به هیچ وجه قادر به اعتلا و ارتقاء سازمانی خود نیستند و نمی توانند در تقویت نگاه سازمانی کارآمد باشند .
اگر امروز در حوزه مدیریت شهری مشکلات فراوانی را مشاهده میکنیم ، اگر امروز جایگاه مدیریت شهری آنقدر تنزل پیدا کرده است که هر شخصی و با هر نگاهی علاقه مند به حضور در آن است ، اگر رانت اداری و سیستمی هنوز از بین نرفته است ، اگر تسلط و نفوذ بر پرسنل مورد علاقه است ، اگر سکوت سازمانی در سیستم مدیریت شهری مستقر شده است ، باید گفت این سیستم از مدیریت شهرها را خواهند کشت . مدیران سنتی در مقابل تغییر مقاومت میکنند و خود مانعی برای پیشرفت میشوند .
مدیریت شهری ، مدیریتی پویا و علمی است که با گسترش افق دید کارکنان و شهروندان ؛ موجبات پیشرفت و گسترش شهر را فراهم کرده و با افزایش مشارکتهای مردمی ، شهروندانی مسئول و قانونمند را در خود جای خواهد داد.
اگر در پی احیا و زنده ساختن شهرهایمان هستیم تنها راه ممکن افزایش مشارکتهای اجتماعی برای انتخابهایی تخصصی ، علمی و آگاهانه است . مردم هر شهر با انتخابهایی درست میتوانند گامی مناسب در راستای ساختن شهری آبادتر را بر دارند .

دیدگاه‌ها غیرفعال هستند.